جامعه اسلامی دانشجویان

جامعه اسلامی دانشجویان
مطالب پربحث‌تر


عبدالله گنجی




به گزارش خبرنگار جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه گلستان به نقل از  گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس « عبدالله گنجی» در سرمقاله شماره امروز روزنامه «جوان» نوشت:

شاید نوشتن این وجیزه در این روزها قدری غیرمنتظره و بی‌مناسبت جلوه نماید، چرا که از اصلی‌ترین مناسبت دانشجویی سال یعنی 16 آذر عبور کرده‌ایم. اگرچه روز 16 دی‌ماه نیز که «روز شهدای دانشجو» نام دارد در پیش است و مجلس نیز این نامگذاری را تصویب کرده است. احتمالاً نوشتن این مطلب در روز 16 آذر یا حوالی آن موجب برداشت‌‌های  ناصحیح از اصل موضوع می‌شد. لذا با قدری فاصله از آن روز و در فضای آرام دانشجویی که هدف از نگارش، تأثیرگذاری بر آن روز خاص برداشت نمی‌شود، این موضوع را بهتر می‌توان به رشته تحریر در‌آورد. و اما بعد ...

سؤال اساسی که دولت اعتدال باید در حوزه دانشجویی برای آن پاسخ دقیق و منطقی بیاید، این است که آیا امکان تحقق و شکل‌گیری تشکل یا جریان دانشجویی با خصایص اعتدال و مدارا در دانشگاه وجود دارد؟ آیا دولت می‌تواند به این امید ببندد که دانشجویانی در دانشگاه یافت شوند که ضمن سیاست‌ورزی، حامی دولت اعتدال باشند؟ آیا عملکرد موجه و مثبت دولت نیز قادر به تولید چنین نیروی سیاسی در دانشگاه خواهد شد؟

انگیزه نگارنده برای نوشتن این موضوع زمانی بیشتر شد که مجریان برنامه ریاست محترم جمهور در روز 16 آذر، فضا را دوقطبی اصلاح‌طلب – اصولگرا می‌دیدند که از یک سو به معنی این بود که قطب سومی به نام اعتدال وجود ندارد و از سوی دیگر با حذف تشکل‌‌های  دانشجویی غیراصلاح‌طلب از مراسم (به جز یک گروه)، خواستند خود را در جایگاه اعتدال نمایش دهند و در قبال وجود یک گروه دانشجویی اصلاح‌طلب، فقط به یک گروه از طیف مقابل اجازه صحبت دادند. این اشتباه نگرشی اطرافیان رئیس جمهور که توأم با خامی بود، واجد نقد جدی است. اینکه دولت اصرار دارد تشکل‌‌های  دانشجویی را همسو و در تراز دو جریان سیاسی کشور ببیند، ناشی از عدم شناخت دقیق فضای دانشجویی است.

نگارنده به جهت 20 سال فعالیت سیاسی در تشکل‌‌های  دانشجویی و مطالعه برگ، برگ تحولات دانشجویی هفتاد‌و‌چند ساله کشور، هیچ ردی از جریان دانشجویی معتدل در کشور ندیده‌ام. ممکن است یک دانشجو دارای خصایص فردی آرام و معتدل باشد اما توقع رفتار اعتدالی سیاسی از دانشجویی که به تشکل‌‌های  سیاسی پیوسته است، توقعی بی‌جا و امری نشدنی است. رادیکالیسم دانشجویی که برای رفتارها و محیط‌‌های  دانشجویی امری پذیرفته شده است، الزاماً از زاویه سیاسی به قطب‌بندی قدرت و دانشجو برنمی‌گردد و مشروع یا نامشروع بودن حاکمان در آن تأثیری ندارد، بلکه خصیصه‌ای است روانی- شخصیتی که خاص این سنین، سیالیت، کم‌تجربگی، هیجان‌طلبی، عدالت‌خواهی و آرمانگرایی است.

همه این خصایص بر دو عنصر دیگر سوار است که عبارتند از دوری از قدرت و ثروت. دوری از قدرت و ثروت محافظه‌کاری را دفع و عنصر دانشجو را تا مرز پرداخت هزینه به پیش می‌برد. برای اثبات این موضوع که امکان تحقق «جریان دانشجویی اعتدال» وجود ندارد، ذکر دو نمونه تاریخی خالی از لطف نیست. همه می‌دانند که سازمان مجاهدین خلق (منافقین) شاخه دانشجویی نهضت آزادی ایران بود که در اردیبهشت 1340 و در غیاب جبهه ملی پدیدار شد. مشی مرحوم بازرگان و سحابی و دیگر دوستانشان مشی اعتدالی بود. اگرچه به حکومت پهلوی نقد داشتند اما مشی مبارزاتی آنان اصلاح‌طلبانه و اعتدالی بود، خشونت را تجویز نمی‌کردند و درصدد سرنگونی رژیم نبودند بلکه بر همان قاعده معروف «شاه سلطنت کند، نه حکومت» به پیش می‌رفتند. اما شاخصه دانشجویی آنان حوصله این مشی مبارزاتی را نداشت.

بنابراین از سال 1344 از اسلاف خود فاصله گرفتند و کم‌کم دست به اسلحه بردند و حتی افرادی از درون خود که مارکسیسم را الگوی مبارزه نمی‌دانستند، به شکل خونین تصفیه کردند... مورد دوم دفتر تحکیم وحدت است که در دهه اول انقلاب بر امام، ولایت فقیه، استکبار‌ستیزی، حمایت از جنبش‌های آزادیبخش و مستضعف‌نوازی تأکید می‌کرد اما کم‌کم همه هم و غم خود را بر مبارزه با دولت هاشمی متمرکز کرد. بعد از آن به کاروان حامیان خاتمی پیوست و از سال 1380 با نهضت آزادی و حزب مشارکت پیوند خورد و «عبور از خاتمی» را کلید زد. در مرداد 1381 شورای عمومی آن رأی به خروج از جبهه دوم خرداد داد و مسئله آنان بر «نفی استبداد دینی» و «دموکراسی‌خواهی» متمرکز شد. «نقد حاکمیت» را به «نفی حاکمیت» مبدل کردند و به در و دیوارهای نظام کوبیده شدند و شورای مرکزی هم به صورت جمعی در امریکا مستقر شد. خاتمی را که در به قدرت رساندنش نقش داشتند به دلیل عدم عبور از نظام به سخره گرفتند و در 16 آذر 1383 دهان به فحاشی علیه وی گشودند و نهایتاً به انشقاق و پایان راه رسیدند. بنابراین ممکن است جریان اعتدال در ابتدا بتواند به «نهادسازی اولیه دانشجویی» همت گمارد اما دانشجو در عرصه سیاسی محافظه‌کار نیست. اعتدال نیز به نوعی با محافظه‌کاری هم‌خوابه است و این خصیصه نه شایسته یک جوان دانشجو است و نه با خلقیات او سازگار است. علاوه بر آن تجربه بعد از انقلاب اسلامی نشان می‌دهد که ممکن است یک تشکل یا جریان دانشجویی کلیت نظام را پذیرفته باشد اما در نگاه مطالبه‌گر و نقادانه خود حاکمیت را «تجزیه شده» می‌بیند. بنابراین در طول 35 سال گذشته هیچ تشکل دانشجویی همراه دولت نبوده است. این عدم همراهی الزاماً به عملکرد مثبت و منفی دولت‌ها برنمی‌گردد بلکه جوان دانشجو همیشه پشت‌پرده‌ای رازآلوده از قدرت در ذهن می‌پروراند و با سوءظن قدرت را تحلیل می‌کند. بنابراین از اکثریت خاکستری دانشجویان که بگذریم، در حوزه سیاسی، دانشجویان در قطب‌های گفتمانی قرار می‌گیرند و هر گفتمانی که رادیکال‌تر باشد از جذابیت بیشتری برخوردار است. با این توصیف دولت اعتدال از نظر سیاسی در کجای جریان دانشجویی فرود می‌آید؟ ممکن است تجدیدنظرطلبان یا اصلاح‌طلبان بعد از پنچری چند‌ساله تشکل‌های همسو، بتوانند در سایه دولت روحانی به ترمیم موقعیت بپردازند اما مبتنی بر تجربه‌ای که ذکر شد، جریان دانشجویی همسو با آنان در درون نظام مشی نخواهد کرد. اگر میانسالان اصلاح‌طلب را رادیکال بنامیم که همه ابعاد نظام جمهوری اسلامی را در «دموکراسی‌خواهی» خلاصه کرده‌اند باید جوانان این طیف را صدها قدم جلوتر و رادیکال‌تر ببینیم. بنابراین قرار گرفتن تخم‌مرغ‌های اعتدال در سبد تجدیدنظرطلبان ممکن است امکان‌پذیر باشد اما دیری نخواهد پایید که یک گروه دانشجویی اپوزیسیون به ریش دولت بسته و این آش نخورده با دهانی سوخته در تاریخ ثبت خواهد شد.

طیف دانشجویی مقابل تجدیدنظرطلبان و دموکراسی‌خواهان که جریان دانشجویی مذهبی است نیز از خصیصه رادیکالیسم برخوردار است اما چون به فصل الخطاب در نظام باور دارند و بعضاً به تکیه‌گاه‌های مطمئن تکیه کرده‌اند به «نفی حاکمیت» روی نخواهند ‌آورد. مواجهه‌ شکلی آنان با اجزای نظام ممکن است همانند طیف مقابل باشد. یعنی دولت، مجلس و... را از لب تیغ بی‌رحمانه نقد بگذرانند که نمونه‌های آن همایش‌های دلواپسان بود اما از خطوط کلی نظام عبور نمی‌نمایند و به امریکا مهاجرت نمی‌کنند. آنان زندانی شدن برای نظام (نه علیه نظام) را نوعی ارزش تلقی می‌کنند. بنابراین دولت اعتدال که اکنون از حوزه جوانی و دانشجویی کشور منقطع است، می‌تواند به این طیف نزدیک شود چرا که این جماعت از نظام عبور نخواهند کرد. شرط آن این است که دولت، حوزه سیاسی دانشگاه را برای انقلاب اسلامی بخواهد و از عبوس شدن تجدیدنظرطلبان، مشروطه‌خواهان، جمهوری‌خواهان، دموکراسی‌خواهان، روشنفکران بی‌مسئولیت و مهاجرین به غرب دل‌نگران نشود.

  • روابط عمومی جاد دانشگاه جامع گلستان



شلمچه



به گزارش خبرنگار جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه گلستان به نقل از  خبرنگار اعزامی خبرگزاری فارس به منطقه عمومی رزمایش «محمد رسول‌الله(ص)» ارتش، همزمان با سومین روز برپایی این رزمایش 3 فروند موشک بومی پدافند هوایی «شلمچه» از سامانه مرصاد توانست هواپیمای بدون سرنشین با سطح مقطع راداری بسیار کم را پس کشف و شناسایی، مورد هدف قرار داد.

این برای اولین بار است که سامانه مرصاد با استفاده از موشک شلمچه اقدام به انجام چنین عملیاتی می‌کند.

امیر فرزاد اسماعیلی فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء(ص) نیز در حاشیه این رزمایش در گفت‌وگو با خبرنگار فارس، اظهار داشت: اگرچه موشک شلمچه به لحاظ ظاهری شبیه به موشک هاگ است اما نسبت به آن از برتری‌های ویژه‌ای برخوردار است.

اسماعیلی گفت: ما در این حوزه از سامانه‌های کاملاً‌ بومی استفاده می‌کنیم و نیازی به موشک هاگ نداریم.

وی خاطرنشان کرد: پهپادی که در این مأموریت مورد هدف قرار گرفت سطح مقطع راداری بسیار کمی داشت و سامانه‌های عمل کننده از جهت ورود آن نیز مطلع نبودند.

فرمانده قرارگاه پدافند هوایی افزود: ما امروز هیچ نقطه گلوگاهی نداریم و این سامانه نیز برای اولین بار بود که در این رزمایش مورد تست و ارزیابی قرار گرفت.

اسماعیلی خاطرنشان کرد: در روزهای اخیر همین سامانه موشکی بر روی برخی هواپیماهایی که قصد نزدیکی به منطقه رزمایش را داشتند قفل کرد و آنها مجبور به ترک منطقه شدند که این هم برای ایمنی آنها خوب است و هم نشان می‌دهد ما با کسی شوخی نداریم.

وی در پایان تصریح کرد: سامانه مرصاد قبلا فقط موشک هاگ را شلیک می‌کرده که با تلاش متخصصان داخلی از این پس این سامانه قابلیت شلیک موشک شلمچه را نیز دارد.

  • روابط عمومی جاد دانشگاه جامع گلستان


9 دی



 به گزارش خبرنگار جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه گلستان ؛  حجت‎الاسلام احمدرضا احمدی امروز در گفت‎وگو با خبرنگار فارس در گرگان با اشاره به خلق حماسه بی‌نظیر مردم ایران اسلامی در چنین روزی در سال 88 اظهار کرد: برای گرامیداشت و تجلیل این حرکت بزرگ و تاریخی ملت همیشه قهرمان ایران ستاد بزرگداشت این روز در سطح استان با برگزاری چندین جلسه بین دستگاه‎های عضو ستاد، برنامه‎ریزی و پیش‎بینی تدابیر لازم برنامه‎هایی را به مناسبت این روز در استان گلستان ارائه کرده است.

وی با تاکید بر همکاری و همیاری مسئولانه و ولایت‌مدارانه دستگاه‎های عضو ستاد افزود: از میان برنامه‎های ارائه شده بیش از 200 برنامه فرهنگی و دینی انتخاب و تدابیر لازم برای اجرای با شکوه آن تدارک دیده شده است که انشاالله با حضور مردم شریف و ولایتمدار استان گلستان اجرا خواهد شد و بار دیگر این نکته به اثبات خواهد رسید که مردم مومن و انقلابی این استان در حراست از ارزش‎ها و بزرگداشت حماسه‎های عظیم ملت همیشه در صحنه‌اند.

رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان گلستان با اشاره به محتوای برنامه‎های ارائه شده از سوی دستگاه‎ها و نهادهای مختلف خاطرنشان کرد: برنامه متمرکز فرهنگی، نشست‌های بصیرتی، همایش‎های تبیینی، برپایی نمایشگاه‎ها و رونمایی آثارهنری، شب شعر، محافل نورانی قرآن و ادعیه و چندین برنامه متنوع دیگر از جمله برنامه‎های تدارک دیده شده برای بزرگداشت حماسه بزرگ مردم در 9 دی‌ماه است.

احمدی با تاکید بر نگاه و رصد حضور مردم مومن و انقلابی ایران در بزرگداشت این حماسه گفت: آنچه خروجی و پیشانی همه این برنامه‎ها و مراسمات خواهد بود تجمع بزرگ مردم مومن سراسر استان گلستان در یکایک شهرها و روستاها خواهد بود که قطعا می‎تواند ضمن نواختن مشتی کوبنده بر دهان بدخواهان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بار دیگر تجدید بیعتی باشد با شهدا و امام شهدا و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی که قاطعانه و مدبرانه سکاندار بزرگترین انقلاب دنیا و جریان زمینه ساز حکومت عدل موعود هستند.

رئیس ستاد بزرگداشت حماسه نهم دی استان گلستان با اعلام زمان و مکان مراسم متمرکز استانی افزود: در روز سه‌شنبه 9 دی‎ماه سال 93 به لطف خدا مراسم بزرگداشت سالگرد حماسه نهم دی‌ماه در مرکز استان و در مسجد جامع گرگان برگزار خواهد شد.

وی از سخنرانی مهمان ویژه‎ای در این مراسم خبر داد و خاطرنشان کرد: حجت‎الاسلام شیرازی نماینده ولی فقیه در سپاه قدس کشور مهمان و سخنران ویژه این مراسم خواهد بود که انشاالله با حضور پرشکوه مردم مومن و مسلمان استان برگزار خواهد شد.

احمدی بزرگداشت ایام‌الله را یک وظیفه ملی دانست و در ادامه گفت: مردم همیشه بیدار و بصیر استان گلستان همواره نشان داده‌اند همه با هم، از هر قوم و نژاد و مذهبی که باشند در صحنه‎های دفاع از ارزش‎ها و بزرگداشت رشادت‎های مردمان این سرزمین پرفروغ خواهند درخشید و چشم دشمنان انقلاب را کور خواهند کرد.

گفتنی است مراسم‌های مشابهی در مساجد جامع شهرستان‎ها در همین ساعت و با حضور سخنرانان برجسته و برنامه‎های فرهنگی جانبی برگزار خواهد شد.

  • روابط عمومی جاد دانشگاه جامع گلستان

 

سلیمی نمین


به گزارش خبرنگار جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه گلستان  ، عباس سلیمی نمین در نامه‌‌ای به آیت‌الله محمد خامنه‌ای نسبت به اظهارات اخیر وی که در یک نشریه منتشر شده است، واکنش نشان داد.


سلیمی نمین در نامه خود می‌نویسد:

بعد از سلام، اجازه می‌خواهم قبل از هر چیز تعجب خویش را از ادبیات سیاسی به کار گرفته شده در مصاحبه اخیرتان، ابراز دارم. حضرت‌عالی بعد از مورد عتاب امام(ره) قرار گرفتن امضا کنندگان نامه معروف به هشت‌نفره به‌حق ترجیح دادید توانمندی‌های خود را در عرصه فعالیت‌های علمی بیازمایید.

خوشبختانه در این وادی خوش درخشیدید و امروز به‌عنوان یکی از صاحب‌نظران برجسته حقوق بشر اسلامی و فلسفه، سرمایه‌‌ای برای این دیار محسوب می‌شوید.

آن‌چه در این میان قابل هضم نیست تکرار اشتباه گذشته در رویکرد به امور سیاسی بعد از نزدیک به سه دهه است.

جناب‌عالی خطای سیاسی خود و هفت تن دیگر از نمایندگان مجلس را ــ که در صورت مهار نشدن توسط حضرت امام(ره) می‌توانست بحران ایجاد شده در آمریکا را بعد از برملا شدن سفر مخفیانه مشاور امنیت ملی ریگان به تهران، به ایران منتقل سازد ــ این‌گونه تبیین می‌کنید: «این 8 نفر که با وجود ابراز غیرت ملی و اسلامی و انجام وظیفه در قالب قانون اساسی و قوانین دیگر، برای کار درستی که انجام داده بودند محکوم می‌شدند و شخص خاطی که دستش را برخلاف قانون پنهانی در دست دشمن گذاشته بود از خطر مجازات فرار می‌کرد.» (مرز عبور، شماره 7 آذر 93، ص34، ستون دوم)

در این فراز جناب‌عالی با اصرار بر خطای خویش، تدبیر امام(ره) را مغایر قانون و اصول می‌خوانید. البته این تأکید بر درستی کار خود در چند جمله دیگر نیز آمده است: «من به او آرامش دادم و گفتم ما کار درستی کرده‌ایم».

اما در عین حال آن‌جا که می‌خواهید جمع‌آوری امضا برای این نامه بحران‌زا برای کشور را به دیگران نسبت دهید به خطای خود اذعان می‌کنید: «من شخصاً‌ طبق وظیفه خودم نامه‌ای با طرح یک سؤال کلی به وزیر خارجه نوشتم. دو نفر از دوستان هم مایل به امضا شدند.

این موضوع باعث دستپاچگی رئیس مجلس و باند او شده بودند (بود) و با مشورت کسانی در جماران و دولت، توطئه‌ای کردند و سؤالاتی که امام(ره) را عصبانی و ناراحت می‌کردند تهیه و به‌زور و اصرار برای امضا به دست افرادی داده بودند که به هشت نفر معروف شدند. پیش من هم آوردند. من قبول نکردم که آن را امضا کنم ولی خیلی اصرار کردند که شما فقط یک امضا دارید اینجا 7 امضا هست همه را یک کاسه بکنید بهتر است، از دو نفر دیگر هم امضا گرفته بودند.

من در آن شدت ناراحتی که از آن موضوع داشتم (که در واقع افتضاح ایران بود نه آمریکا ولی آن را وارونه جلوه دادند) قهراً امضا کردم و به دام آنها افتادم. شیاطین بلافاصله آن را به‌ضمیمه پیش‌فرض‌های دیگری، در موقع حساسی به امام(ره) دادند و حضرت امام(ره) را با این روش عصبانی کردند و امام(ره) هم در یک سخنرانی به امضا کنندگان حمله شدید کردند و کار آنها را بدتر از کار اسرائیل دانستند.» (همان، ص33)

از این فراز این‌گونه استنباط می‌شود که اولاً‌ شما قصد نداشتید با طرح سؤالات جزئی بحران سیاسی‌ای را که کاخ سفید در آن گرفتار آمده بود به ایران منتقل سازید. در ثانی طراح سؤالات مسئله‌دار مخالفان شما بودند.

ثالثاً‌ در عین حال معتقد بودید علنی شدن سفر مک‌فارلین، به‌غلط در آمریکا بحران ساخته بود و باید موجب افتضاح ایران می‌شد. رابعاً شما در دام کید دشمنانتان افتادید که نامه‌ای حاوی سؤالات خلاف مصالح ملی را امضا کردید. خامساً‌ ناراحتی امام(ره) از سؤالاتی بود که شما به آنها اعتقاد نداشته‌اید.

بنابراین امام(ره) کار آن تیم توطئه‌کننده (احتمالاً‌ اقای هاشمی، موسوی و مرحوم احمدآقا) را که شما در دام آن افتادید، بدتر از کار اسرائیل خواندند.

حال با این تفاسیر آیا خواننده مصاحبه شما حق ندارد خود را گرفتار تناقضاتی در هم تنیده ببیند؟ از یک سو امضای آن نامه را ناشی از غیرت ملی می‌دانید و از دیگر سو ناشی از فریب‌خوردگی. در جایی واکنش امام(ره) را به نامه قابل سرزنش می‌دانید و می‌گویید: «شنیدم بعدها افراد محترم از حوزه و از بازار تهران به امام(ره) اعتراض کرده بودند و ایشان قول داده بود جبران کند» (همان، ص34) از سوی دیگر واکنش امام(ره) را در خود نامه پرمسئله‌ای می‌دانید که توطئه‌کنندگان آن‌ را تدوین کرده بودند و ... .

تصور نمی‌کنید این تناقضات زمانی رخ می‌نمایند که حتی بعد از سه دهه نمی‌خواهید خطای خود را بپذیرید زیرا چه دیگران توطئه‌ کرده باشند و شما در دام آنان افتاده باشید و چه خود به‌دلیل عدم تشخیص سیاسی درست دست به اقدامی زده باشید که در صورت متوقف نشدن آن می‌توانست بحران سیاسی را از آمریکا به ایران منتقل سازد، در هر صورت مرتکب خطا شده بودید. توصیه می‌کنم مصاحبه جناب حجت‌الاسلام و المسلمین حسینی سیرجانی (یکی دیگر از امضا کنندگان دیگر آن نامه) را که در پی گفت‌وگوی شما آمده است بخوانید.

خوشبختانه ایشان صادقانه‌تر با یک خطا مواجه می‌شوند: «با تعداد زیادی از دوستان نشستیم صحبت کردیم، خدا رحمت کند با مرحوم زواره‌ای نشستیم صحبت و بحث کردیم که چه کنیم... یادم هست که روزهای آخر خدمت آیت‌الله محمد خامنه‌ای رسیدم و به ایشان گفتم که انصافاً‌ نگرانم، اصل نظام، شرکت‌های آمریکایی و جنگی که آمریکا راه انداخته است.

اگر کسی از دوستان نمی‌خواهد همکاری و امضا کند خودم تنهایی می‌خواهم سؤال را مطرح کنم. آیت‌الله خامنه‌ای هم فرمودند که نه امضا می‌کنیم و ما هم نگران و حساسیم... امضای اول فکر می‌کنم بیش از 12 تا بود... بعضی از دوستانی که آن زمان به‌عنوان دوستان در جناح راست مطرح بودند اصلاً ورود به قضیه را مصلحت نمی‌دانستند.

یادم هست خدمت آقای دکتر اسرافیلیان که رفتم، هشتمین امضا را از ایشان گرفتم. خودم هم بالا رفتم و سؤال را تحویل آقای کروبی دادم، ایشان داشت به‌عنوان نائب‌رئیس جلسه را اداره می‌کرد» (همان، ص36)
براساس این روایت اگر قرار باشد جناب‌عالی و سایر عزیزان امضا کننده نامه را در دام افتاده جریانی بدانیم، آن جریان ارتباط چندانی با آقای هاشمی رفسنجانی نمی‌توانسته داشته باشد بلکه محتملاً ‌خط دهندگان به آنان افراد مرتبط با حزب زحمتکشان همچون آقای زواره‌ای بوده‌اند. کسانی که در تاریخ معاصر نقش مظفر بقایی را رصد کرده‌اند به‌خوبی می‌دانند که وی چگونه در مقاطع حساس به‌نفع آمریکا عمل کرده است.

اما جناب آقای سیدمحمد خامنه‌‌ای، باید گفت تحلیل‌های سیاسی شما بسیار غیرمنصفانه‌تر از تلاش برای توجیه خطاهای‌تان است.

آن‌جا که می‌گویید: «آقای منتظری شخصاً دست دوستی با آمریکا نمی‌داد ولی در اطراف او کسانی بودند که با ساواک سابقه همکاری داشتند و به آمریکا ندای همکاری داده بودند... مک‌فارلین را بیت منتظری قاپیدن آمریکا توسط رقیب می‌دانستند و لذا پته هاشمی را بر آب زدند تا به‌تصور آنها از طرف امام(ره) مطرود و منزوی و حتی محاکمه و رسوا شود و خودشان در مقام طرف مقابل آمریکا باقی بمانند... سیدمهدی هاشمی هم سرش را بر سر این قمار از دست داد و توسط گروه رقیب به محاکمه و اعدام سپرده شد.» (همان، ص32)

اکنون اگر کسی از شما سؤال کند: براساس کدام دلیل و سند ادعا می‌کنید آقای هاشمی زمینه اعدام مهدی هاشمی را فراهم ساخت چه پاسخی خواهید داد؟ این مطلب علاوه بر جعل تاریخ، تکرار ادعای بی‌اساس گروه مهدی هاشمی است.

در خاطرات تنظیم شده به نام آیت‌الله منتظری همین ادعای خلاف واقع را می‌توان خواند: «البته افشای قضیه مک‌فارلین هم در مجله الشراع لبنان که به‌وسیله سیدمهدی انجام شد در تشدید این قضایا نقش داشت... آقایان با علم کردن این مسائل می‌خواستند به طرف‌های آمریکایی خود بفهمانند که ما با طرفداران صدور انقلاب ــ به‌قول آمریکایی‌ها تروریسم ــ و با مخالفان این مذاکرات و افشا کنندگان آن برخورد کرده‌ایم؛ در همان زمان بسیاری از تلکس‌هایی که روی تلکس منزل ما می‌آمد از این امور حکایت می‌کرد.» (خاطرات، صفحات 9-608)

این داستان پردازی جریان مهدی هاشمی با هدف پنهان داشتن بیست و اندی فقره قتلی بود که صورت داده بودند. در حالی که امام(ره) با قاطعیت جنایات جریان مهدی هاشمی را پیگیری می‌کردند همه قرائن و شواهد دلالت بر آن دارد که جناب آقای هاشمی رفسنجانی با این عزم رهبری همراهی نداشتند.

برای نمونه وزیر اطلاعات وقت در خاطرات خود فشار وارده برای رهایی مهدی هاشمی را این‌گونه توصیف می‌کند: «آقای منتظری جوری با من صحبت کرد که من بریدم. حالا شما خیلی فشار نیاورید. در پاسخ عرض کردم که: «ایشان از اول هم بریده بود» زیرا از ابتدا، با برخورد با جریان مهدی هاشمی مخالف بود... هنگامی که دیدم ایشان خیلی اصرار می‌کند، عرض کردم: «چرا از من می‌خواهید کوتاه بیایم؟ به امام(ره) بگویید، من هرچه امام(ره) بفرمایند عمل می‌کنم»». (سنجه انصاف، محمدی ری‌شهری، صفحات 7-196) آقای هاشمی نیز در فرازهای مختلف خاطرات خویش این مطلب را نفی نمی‌کند: «ما گفتیم ممکن است تعقیب قضیه، به افراد نزدیک بیت آیت‌الله منتظری منجر شود.

پیشنهاد کردیم که کوتاه بیاییم.» (اوج دفاع، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1365، ص289) یا در حالی که امام(ره) دستور مؤکد بر پیگیری 27 فقره قتل و تخلفات عدیده مهدی هاشمی داده بودند جناب آقای رفسنجانی به‌دنبال دادن پست حساسی چون سفارت به وی بوده است: «پنجشنبه 11 اردیبهشت 1365... سید مهدی هاشمی آمد، از خودش دفاع کرد و داشتن گروه مخفی و اسلحه و تندروی و پخش اعلامیه علیه بعضی از مسئولان را تکذیب کرد. گفتم به‌خاطر حفظ اعتبار آیت‌الله منتظری باید جنبه اثباتی قضیه درست شود، پیشنهاد کرده‌ام که به‌عنوان سفیر به خارج برود؛ او این را تبعید تلقی می‌کند.» (همان، ص86)

یکی از ایرادات جدی به جناب آقای هاشمی رفسنجانی همین تلاش ایشان برای رهانیدن سیدمهدی از مجازات است. این رویکرد که ناشی از قائل به حریم امن بودن برای شخصیت‌ها و فراتر از قوانین دانستن آنان بود در نهایت حتی منجر به تهدید جناب آقای ری‌شهری می‌شود: «روزی آقای هاشمی رفسنجانی از باب خیرخواهی به این‌جانب گفت: چه‌بسا امشب، امام(ره) از دنیا برود و فردا آقای منتظری رهبر باشد؛ در آن صورت، تو نمی‌توانی در داخل ایران زندگی کنی. بنابراین، مصلحت نیست موضوع مهدی هاشمی را این‌طور دنبال کنی...» (سنجه انصاف، محمدی ری‌شهری، سال 1386، ص36»

جناب استاد خامنه‌ای، جناب‌عالی به‌دلیل دور بودن از مسائل سیاسی حتی ترتیب رخدادها را از یاد برده‌اید. سفر مک‌فارلین در چهارم خرداد 65 صورت می‌گیرد در حالی‌که خبر این رخداد به‌فاصله چند ماه آن‌هم با اهدافی کاملاً‌ متفاوت از آن‌چه شما بیان داشته‌اید توسط گروه مهدی هاشمی در لبنان منتشر می‌شود.

جهت اطلاع شما به‌محض ورود مشاور رئیس‌جمهور آمریکا به تهران، امام(ره) و سایر سران قوا در جریان موضوع قرار می‌گیرند.

بلافاصله حضرت امام(ره) هر نوع تماس سران قوا را با وی ممنوع اعلام می‌کنند. صرفاً اجازه می‌دهند برخی کارشناسان با این هیئتی که ماهیتش برای سران به‌جز آقای هاشمی رفسنجانی مشخص نیست مذاکره و کم و ‌کیف اهداف سفر آنها ‌را روشن کنند.

همان‌گونه که در گزارش «تاور» نیز آمده است این هیئت آمریکایی، تحقیر شده ایران را ترک می‌کند. از طرف دیگر، رهبری انقلاب برخی علائم صادره از داخل را که موجب خوشبینی آمریکایی‌ها شده بود با تدبیر و قاطعیت به‌گونه‌ای مهار کردند که در صورت علنی شدن خبر سفر، تبدیل به یک افتضاح سیاسی برای آمریکا شود.

بنابراین به‌خلاف تصویری که شما از امام(ره) ارائه می‌دهید هرگز برخی تمایلات غیرمنطبق با آرمان‌های انقلاب اسلامی حتی در بالاترین سطوح مدیریتی کشور نمی‌توانست تأثیری در امام(ره) بگذارد. آقای هاشمی رفسنجانی و برخی از دوستانشان تصور می‌نمودند که اگر آمریکا نرمشی ظاهری نشان دهد و هیئتی را در این سطح به تهران گسیل دارد امام(ره) در برابر عمل انجام شده قرار خواهد گرفت و از موضع اصولی خود عدول خواهد نمود اما دیدیم که چنین امری محقق نشد و هیئت آمریکایی با افتضاح ایران را ترک کرد.

همان‌گونه که اشاره شد جریان ناسالم مهدی هاشمی با انتشار این خبر در آبان‌ماه تلاش داشت تا انقلاب اسلامی را منحرف شده از آرمان‌هایش معرفی کند.
در واقع ارتباطات سیدمهدی با ساواک قبل از انقلاب که آقای منتظری نیز بر آن اذعان دارد در بعد از انقلاب در مسیر تخریب بعد از تأثیرگذاری نهضت اسلامی میان ملت‌ها قرار می‌گیرد. این جریان پرمسئله ــ که بعد از انقلاب نمی‌توانست با سرویس‌هایی که ساواک را هدایت می‌کردند بی‌ارتباط بوده باشد ــ می‌خواست به طرفداران انقلاب اسلامی در جهان این‌گونه وانمود کند که نظام پشت‌پرده با آمریکا ساخته و چیزی از آرمان‌های انقلاب باقی نمانده است.

لذا بعد از انتشار این خبر توسط سیدمهدی در لبنان، بلافاصله امام(ره) به آقای هاشمی دستور دادند موضوع را به اطلاع مردم برساند: «در مراسم 13 آبان مقابل مجلس، سخنرانی مبسوطی ایراد کردم. آمدن مک‌فارلین به ایران را خوب توضیح دادم و استیصال آمریکا را تشریح کردم، نظر امام(ره) هم این بود که حقایق به مردم گفته شود.» (اوج دفاع، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1365، ص335)

بنابراین پنج ماه بعد از وقوع این رخداد و اطلاع امام(ره) و حتی مدیریت دقیق آن، جریان مهدی هاشمی اقدام به انتشار خبر در لبنان کرد. لذا این تحلیل شما، هم غلط است و هم به‌لحاظ تاریخی دقیق نیست: «سفر مک‌فارلین را بیت منتظری قاپیدن آمریکا توسط رقیب می‌دانستند و لذا پته هاشمی را بر آب زدند تا به‌تصور آنها از طرف امام(ره) مطرود و حتی محاکمه و رسوا شود و خودشان در مقام طرف معامله با آمریکا باقی بمانند.» (رمز عبور، ص32)

هدف جریان سیدمهدی از این کار صرفاً بدنام کردن انقلاب اسلامی بود والّا امام(ره) پنج ماه قبل از آن تمایلات آقای هاشمی رفسنجانی را مهار کرده بودند و با مدیریت دقیق ماجرای سفر مک‌فارلین به ایران، نه‌تنها مانع از مخدوش شدن چهره انقلاب اسلامی شدند بلکه عملاً استیصال دشمنان آن را روشن ساختند.

اکنون جای این سؤال است: آیا با این توضیحات و این‌که خودتان امضای آن نامه را در دام افتادن عنوان می‌دارید، جایی برای توجیه یک خطای سیاسی و حتی نامهربانی با تذکر پدرانه امام(ره) باقی می‌ماند؟
جناب استاد خامنه‌ای، حتی اگر بعضی شیطنت‌ها مجدداً موجب شد که در دام کسانی واقع شوید که یک بار دیگر می‌خواهند جامعه را در وضعیت دوقطبی «هاشمی و احمدی‌نژاد» قرار دهند، به‌عنوان خیرخواهی کوچک از شما استدعا دارم تقویت کننده ادبیات فاخر در عرصه سیاسی باشید، جناب‌عالی می‌توانید جریانی را به‌حق عالمانه نقد کنید.

اما استفاده از تعابیری همچون باند هاشمی، مزدوران هاشمی، خط منحوس و... شایسته یک شخصیت فرهیخته نیست. هرچند با توجه به سابقه‌ خطاهای‌تان در عرصه سیاسی هیچ دلسوزی به شما توصیه فاصله گرفتن از فعالیت‌های علمی نخواهد کرد.

یکی از مسائل تأسف برانگیز امروز جامعه ما آن است که جریاناتی با هدف تأمین منافع کوتاه‌مدت، شخصیت‌های علمی را خرج مطامع خود می‌کنند. زمانی رهبری انقلاب از شخصیتی به‌عنوان امید کشور در مسائل نظری تعریف می‌کنند اما شیطنت‌هایی این شخصیت را که می‌توانست تقویت کننده مبانی فکری همه اقشار و سلایق جامعه باشد به وادی‌ای کشاندند که علاوه بر محدود شدن در حلقه یک سلیقه سیاسی حتی تولیدات علمی وی نیز نتواند کاربردی فراگیر داشته باشد.

برخوردهای غیرعالمانه با جناب آقای هاشمی رفسنجانی نه‌تنها ضعف‌های ایشان را برای افکار عمومی روشن نمی‌سازد بلکه ممکن است نتیجه عکس عاید شود. اگر به‌حق با منیت‌های این شخصیت مخالفید و آن را خلاف مصالح کشور ارزیابی می‌کنید ابتدا لازم بود قدردانی خود را از پدری دلسوز که شما را از تبعات برخی منیت‌ها دور ساخت بروز می‌دادید.

در پایان امیدوارم از این‌که از سر دلسوزی و خیرخواهی یادآور نکاتی شدم بر من ببخشایید زیرا در نگارش این سطور هیچ‌گونه نیتی جز خیرخواهی جامعه نداشتم.

 

  • روابط عمومی جاد دانشگاه جامع گلستان


محمدحسین نامی



 به گزارش خبرنگار جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه گلستان به نقل از باشگاه خبرنگاران، امیرسرتیپ محمدحسن نامی، جانشین بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس درباره زمینه‌های ایجاد فتنه ۸۸ و خط قرمز بودن این موضوع اظهار داشت: شخصی به نام "بروکینگز" که مسئول یکی از موسسات تحقیقاتی آمریکا بوده، بیش از ۱۳ سال تحقیق کرد که ببیند چه راهی می‌تواند جمهوری اسلامی را به سقوط بکشاند.


وی ادامه داد: بروکینگز به نتیجه رسید که برای اینکه بتوانیم جمهوری اسلامی را به چالش بکشیم سه راه بیشتر نداریم و آن به چالش کشیدن انتظار فرج، خط عاشورا و جایگاه ولایت بوده و ماموریت فتنه ۸۸ هم همین سه مورد بود که دقیقا از ۹ ماه قبل از فتنه ۸۸ برای آن برنامه ریزی شد.


جانشین بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس با اشاره به اینکه نباید از فتنه‌گران غافل شویم، خاطرنشان کرد: ما ملتی آگاه و رهبری روشنگر داریم و اطمینان داریم راه امام(ره) و خط عاشورا پاینده خواهد بود.

 

  • روابط عمومی جاد دانشگاه جامع گلستان


شیخ الازهر



به گزارش خبرنگار جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه گلستان به نقل از  حوزه سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ محمد محمودیان رئیس دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در قاهره عصر روز پنج شنبه با «احمد الطیب» شیخ الازهر دیدار کرد. 
 
شیخ الازهر در این دیدار ضمن خوشامد گویی به رئیس دفتر جدید حفاظت منافع کشورمان در قاهره، ابراز امیدواری کرد که روند تقریب بین مذاهب اسلامی طی گفت‌وگوها و همفکری سازنده بین علمای جهان اسلام، به نتایج ملموسی در جهت تقویت وحدت اسلامی در راستای منافع و مصالح امت اسلامی منجر شود. 
 
احمد الطیب با اشاره به اینکه امت اسلامی در معرض توطئه چینی مستمر دشمنان قرار دارد، خاطر نشان کرد: دشمنان درصدد ایجاد نزاع و درگیری طائفه‌ای و مذهبی در کشورهای عربی و اسلامی در  راستای منافع نامشروع دشمنان امت اسلامی هستند و از این رو علمای جهان اسلام باید برای جلوگیری از اختلاف و تفرقه در بین صفوف فرق مختلف اسلامی اعم از شیعه و سنی و دستیابی به تفاهم و گفت‌وگو بین مذاهب اسلامی تلاش کنند. 
 
شیخ الازهر وحدت و همبستگی جهان اسلام را عامل مهمی برای تثبیت صلح و ثبات و امنیت در سراسر جهان اسلام دانست و با تشکر از دعوت آیت الله اراکی از وی برای شرکت در کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی، آمادگی الازهر برای همکاری و همفکری با علماء و مراجع جهان اسلام برای مقابله با توطئه‌های دشمنان جهان اسلام و روشنگری در بین امت اسلامی برای جلوگیری از ترویج مسائل تفرقه انگیز و پرهیز از اهانت به مقدسات مسلمانان اعلام کرد. 
 
رئیس دفتر حفاظت منافع کشورمان نیز در این دیدار با اشاره به اهتمام ویژه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای و مراجع عظام شیعه در قم به موضوع تقویت وحدت و همبستگی اسلامی، بر نقش تاریخی و پیشتاز حوزه علمیه و مراجع شیعه در شهر مقدس قم و الازهر شریف به عنوان دو قطب بزرگ جهان اسلام در پیشبرد تقریب بین مذاهب اسلامی تاکید کرد و خواستار تداوم این نقش پویا و فعال با توجه به شرایط حساس کنونی فراروی جهان اسلام شد. 
 
محمودیان با اشاره به بیانات بسیار مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در دیدار با شرکت کنندگان در «کنگره جهانی جریان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام» در شهر مقدس قم خاطر نشان کرد: ایشان در این دیدار با اشاره به تلاش استکبار جهانی برای تحمیل مشکل دست ساز جریان‌های افراطی و تکفیری به جهان اسلام و ابراز تاسف از منحرف شدن توجه امت اسلامی از مسئله اصلى فراروی جهان اسلام یعنی قضیه فلسطین، قدس شریف و قبله‌ اوّل مسلمین مسجدالاقصى، بر ضرورت بکار گیری همه قدرت و نیروی امت اسلامی برای مقابله با توطئه‌های استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی تاکید کردند. 
 
رئیس دفتر حفاظت منافع کشورمان در این راستا از اهتمام و تلاش‌های شیخ الازهر در برگزاری همایش مبارزه با افراط گرایی و تروریسم در قاهره و گنجاندن بندی در بیانیه پایانی این همایش در حمایت از مساله فلسطین تقدیر کرد و از ابتکار این همایش برای فراهم کردن زمینه گفت‌وگو بین علمای جهان اسلام استقبال کرد. 
 
رئیس دفتر حفاظت منافع کشورمان همچنین با اشاره به حساسیت شرایط کنونی در مناطق مختلف جهان اسلام و گسترش پدیده شوم تروریسم و افراط گرایی تاکید کرد: تروریسم و افراط گرایی بعنوان توطئه شوم استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی مرز نمی‌شناسد و همه کشورها و امت اسلامی را تهدید می‌کند و نقش نخبگان و علما و مراجع دینی جهان اسلام برای روشنگری و مقابله با این پدیده شوم بسیار مهم و تاثیرگذار است. 
 
محمودیان با اشاره توطئه دشمنان جهان اسلام برای تفرقه و شکاف در صفوف مسلمانان، به فتاوای صریح مقام معظم رهبری و دیگر مراجع عظام شیعه در حرمت هرگونه توهین و اهانت به مقدسات و نمادهای اسلامی اهل تسنن از جمله حرمت سب صحابه و تعرض به همسران پیامبر (ص) تاکید کرد. 
 
رئیس دفتر حفاظت منافع کشورمان همچنین همزیستی مسالمت آمیز مسلمانان و مسیحیان در کشور بزرگ مصر را نشانگر تسامح مذهبی در جامعه و نخبگان فهیم مصر دانست و ابراز امیدواری کرد که این همزیستی مسالمت آمیز بین فرق و طوائف مختلف مذهبی گسترده‌تر و عمیق‌تر شود. 
 
وی در ابتدای این دیدار، میلاد فرخنده نبی اکرم رسول رحمت و پیوند دهنده قلوب مسلمین و پیامبر رحمت للعالمین حضرت محمد مصطفی (ص) را به شیخ الازهر و عموم مسلمانان جهان به خصوص مردم مسلمان مصر تبریک گفت. 
 
وی همچنین دعوت رسمی آیت الله اراکی دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی را از احمد الطیب شیخ الازهر برای شرکت در کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی در تهران تقدیم و ابراز امیدواری کرد که با تقویت پیوند و تعامل بین حوزه علمیه قم در شهر مقدس قم و الازهر شریف شاهد تقویت و استحکام هر چه بیشتر وحدت اسلامی و تقریب بین مذاهب اسلامی باشیم. 
 

  • روابط عمومی جاد دانشگاه جامع گلستان


کوچکزاده



به گزارش خبرنگار جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه گلستان به نقل از خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از یاسوج، مهدی کوچک زاده، نماینده مردم تهران در مجلس به عنوان سخنران ویژه برنامه بزرگداشت حماسه 9 دی، در دانشگاه یاسوج به سخنرانی می پردازد.


این برنامه روز 8 دی  از ساعت 16 عصر در سالن حکیم جرجانی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج آغاز می شود.



  • روابط عمومی جاد دانشگاه جامع گلستان



انبارلویی


به گزارش خبرنگار جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه گلستان ؛ محمدکاظم انبارلویی دبیر سیاسی حزب موتلفه در گفت و گو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارسدرباره جزئیات دیدار جبهه پایداری با مؤتلفه اظهار داشت: گفت‌وگوهای بین اضلاع اصولگرایی پس از انتخابات ریاست جمهوری 92 شروع شد و هدف این گفت‌وگوها در حال حاضر ارزیابی همگرایی مجدد اصولگرایان بر روی اصول است و مربوط به انتخابات هم نیست بنابراین گفت‌وگوهای زیادی از سوی اضلاع اصولگرایی صورت گرفته است.

انبارلویی با بیان اینکه جریانی که آقای تقوی به عنوان همگرایی اصولگرایان مدیریت می‌کند بخشی از این تلاش‌هاست افزود: در ملاقاتی که بین حزب مؤتلفه اسلامی با جبهه پایداری و پیش از آن با جبهه ایثارگران صورت گرفت مباحث حول همین موارد بود و در مجموع طرفین به این نتیجه رسیدند که روند همگرایی اصولگرایان منطقی است. دبیر سیاسی حزب موتلفه تصریح کرد: همگرایی اصولگرایان پس از انتخابات 92 کاملا تغییر کرد و همین تغییرات باعث شده که با آرایش جدیدی دور هم جمع شوند.

وی ادامه داد: در آسیب شناسی که اضلاع اصولگرا صورت دادند تجدیدنظر در نگاه نسبت به گذشته و علت اینکه ما نتوانستیم در سال 92 به همگرایی برسیم بحث شد و با این شرایط طرفین به سرعت جلو می‌روند و ما هیچ مانعی حتی مانع تئوریک بر سر راه خود نمی‌بینیم.

* اصولگرایان حاضرند برای وحدت از سلایق خود تنازل کنند

انبارلویی با تاکید بر اینکه این نگاه باعث شده که یک  تجدیدنظر در این زمینه انجام دهیم و با ساز و کار جدیدی حرکت کنیم در پاسخ به این سوال که آیا اصولگرایان به هر قیمتی به وحدت می رسند، خاطرنشان کرد: بله، آن قیمت واقعا قیمتی است یعنی تفرق بین اضلاع اصولگرایی نتیجه‌ای جز شکست ندارد بنابراین همه حاضرند از سلایق خود تنازل کنند اما بر روی اصول پایدار بمانند و همین نیز رمز پیروزی اصولگرایان است.

این فعال سیاسی درباره دیدار با جمعیت ایثارگران و مباحثی که درباره جامعتین در آن دیدار مطرح شده است گفت: در اینکه یک نهادی غیر از رهبری و سطح پایین‌تر باید فصل‌الخطاب باشد هیچکس تردیدی ندارد اما برخی بر روی ترکیب جامعتین اشکال داشتند اما بر روی اینکه جامعتین فصل‌الخطاب باشد کسی نکته‌ای نداشت.

وی با بیان اینکه ما هم همین نظر را داریم چراکه اگر ترکیب جامعتین پاسخگو بود در انتخابات 92 به نتیجه می‌رسیدیم افزود: جامعتین فقط به معنای این دو تشکل روحانی نیست بلکه شامل روحانیت به معنای عام قضیه است.

انبارلویی درباره ادعای برخی که پایداری مانند انتخابات 92 در دقیقه 90 بازی را بر هم می‌زند نیز خاطرنشان کرد: این بحث که گفته می‌شود پایداری در دقیقه 90 بازی را به هم می زند اصلا درست نیست و آنها نیز در زمینه همگرایی دیدگاهی مانند سایر اضلاع دارند؛ ما به حال و آینده فکر می‌کنیم و از گذشته عبور کردیم.

این فعال سیاسی از ادامه این دیدارها با سایر گروه ها خبر داد و گفت: ما با تمام گروه‌های موثر و رجال سیاسی و مذهبی موثر در اصولگرایی گفت‌وگو خواهیم داشت.

وی در خصوص دیدار با ناطق نوری گفت: ما فعلا با ایشان دیداری نداشته ایم.

  • روابط عمومی جاد دانشگاه جامع گلستان


 به گزارش خبرنگار جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه گلستان به نقل از گروه موسیقی خبرگزای فارس: چندی پیش سالار عقیلی و حریر شریعت‌زاده میهمان خبرگزای فارس بودند. در گفتگویی که با این خواننده انجام گرفت او اعلام کرد که دیگر از حرف و حدیث‌ها خسته شده‌ و می‌خواهد خوانندگی را کنار بگذارد.

سالار عقیلی یک از خوانندگان جوان موسیقی سنتی است که برخلاف بسیاری از همکارانش که در زمینه موسیقی سنتی ایرانی فعالیت می‌کنند، در بین توده مردم جا افتاده است و طرفدارانی از طیف‌های گوناگون اجتماع دارد. آنچه در ادامه از نظرتان می‌گذرد گفتگوی تفصیلی ماست با این خواننده جوان موسیقی سنتی و همسرش

*آقای عقیلی در ابتدای گفتگو اگر مایلید کمی راجع به آلبوم آخرتان یعنی «فصل عاشقی» و همکاری با آقای دربندی بگویید.

عقیلی: این آلبوم خوشبختانه اقبال عمومی خیلی خوبی داشت. در طول 2 هفته «فصل عاشقی» فروش بالایی داشت و شرکت آوای هنر و آقای جلیل‌پور هم خیلی خوب کار کردند و پخش‌شان بسیار خوب بود. این اولین کار من بود که بصورت پخش وَلِتی بود و خودم به رغم اینکه فکر می کردم پخش وَلِتی خوب نیست اما خیلی راضی بودم و بعد فهمیدم که شاید مردم وقت نداشته باشند که شهرکتاب یا نوارفروشی مراجعه کنند. بارها شده که عجله داشتم و نیاز به سی‌دی خودم داشتم و مجبور بودم که به‌دنبال یک سی‌دی فروشی معتبر بگردم و درنهایت هم نتوانستم پیدا کنم و دست‌خالی رفته‌ام. اما دسترسی آسانی به cd خودم دارم. البته هم به صورت وَلِتی و هم به صورت شیشه‌ای کار کردیم. از آنجا که ممکن است ماندگاری وَلِتی کم باشد و 6 ماه دیگر آن اثر را در بازار پیدا نکنید و تنها در یکی، دو ماه اول در بازار موجود باشد ولی با صحبتی که آقای جلیل‌پور، رئیس شرکت آوای هنر داشتیم، عنوان کردم که در صورت امکان به دلیل ماندگاری اثر، شیشه‌ای را بیشتر تولید کنید و ایشان هم قبول کردند.


سالار عقیلی



*
بیشتر به خاطر مخاطب تخصصی و جدی موسیقی ایرانی این اقدام را انجام دادید؟

عقیلی:‌ البته همین صحبت شما شبهه ایجاد می‌کند. چرا نباید مخاطب عام آن را بخرد؟ چرا باید مخاطب تخصصی، قاب شیشه‌ای بخرد؟ این حرف‌هایی است که همیشه مرا در این مملکت عذاب داده است. مگر برای مخاطب تخصصی مشکلی ایجاد می‌شود اگر وَلِتی گوش دهد؟ چه اشکالی دارد؟ بنده وقت ندارم به سی‌دی‌فروشی مراجعه کنم و از طرفداران سالار عقیلی هستم یا اینکه استاد موسیقی هستم به دلیل دسترسی سریع و آسان چه اشکالی دارد که تهیه کنم؟ مگر این همه کارهای موسیقی پاپ به صورت وَلِتی بیرون نمی‌آید؟ چه اشکالی دارد؟! مگر آقای شهرام ناظری کم است؟ اینجاست که یکسری حساسیت‌ها بی‌خود در جامعه ما ایجاد شده است. اینکه تلویزیون بد است و خواننده نباید در صداوسیما بخواند چراکه خراب می‌شود! کسی که تمکن مالی ندارد که به کنسرت سالار عقیلی بیاید چه اشکالی دارد که از جعبه جادویی مرا ببیند؟ چه ایرادی دارد؟ همه نمی‌توانند 120هزار تومان پول بلیت برج میلاد را بپردازند. مثلا کارمندی که ماهانه 800 تا 900هزار تومان حقوق می‌گیرد و به سالار عقیلی هم علاقه‌مند است با خانواده 4، 5 نفری خود و بلیت 120هزار تومانی چطور می‌تواند 600هزار تومان هزینه بلیت را تامین کند؟ این دوسوم حقوق ماهانه این کارمند است. چه اشکالی دارد که وقتی به من علاقه‌مند است مرا از تلویزیون مرا ببیند؟ من دوست دارم که خواننده مردمی باشم و همیشه بتوانم به مردمم و وطنم خدمت کنم و از صمیم  قلب می‌خوانم که همه جان و تنم، وطنم وطنم...

*آقای عقیلی شما گلایه‌هایی از بحث‌هایی که هر از چند گاهی در خصوص شما در فضای مجازی و برخی از رسانه‌ها مطرح‌ می‌شود، داشتید.

عقیلی: این روزها متاسفانه هرکسی هر چیزی که می‌خواهد و هر چیزی که بر زبانش جاری می‌شود، در فضای مجازی علیه هنرمندی منتشر می‌کند. بالاخره کسی هم باید جلوی این گونه رفتارها را بگیرد. در مواجه با این گونه برخوردها، این سوال مطرح می‌شود که احترام و ادب چه جایی در میان این رفتارها دارد؟ وقتی هنرمندی زحمتی کشیده و اثری را خلق کرده، نباید در فضای مجازی به هنرمند توهین شود.

*البته باید در این جا به نقد منصفانه هم اشاره کرد که در این فضاها منتشر می‌شود و همه را نباید به یک چشم دید.

عقیلی: نقد نباید به هیچ عنوان شخصی شود؛ اگر کسی نقدی هم می‌کند، باید شایستگی نقد کردن را داشته باشد. استادانی در حال حاضر هستند که به همه زوایا و بحث‌های تخصصی موسیقی واقفند. آن‌ها باید یک اثر موسیقایی را نقد کنند. اگر اثری هم در سلیقه شخصی فردی نیست نباید به آن توهین شود. بر فرض این که شخصی از اثری هم خوشش نیامد، می‌تواند آن اثر را گوش نکند و حق توهین ندارد. سالار عقیلی طرفدارهای خودش را دارد و هنرمند دیگری هم طرفداران خودش را. اگر شما طرفدار آن هنرمند هستید نباید به سالار عقیلی توهین بکنید.

*البته این بی‌احترامی‌ها و بعضا توهین‌هایی که می‌فرمایید نسبت به شما ابراز  می‌شود، بر روی طرفداران شما تاثیری نمی‌گذارد.

عقیلی: بله درست است اما وقتی مدام و به طور مکرر این موضوع عنوان شود که اثری بد است و بد است و بد...، شاید بعد از چند سال مخاطب از خودش این سوال را بپرسد که آیا واقعا این اثر مناسب نیست؟ و بالاخره ضربه‌ای به هنرمند وارد می‌شود.

شریعت‌زاده: خیلی از مواقع اشتباه صورت می‌گیرد. به عنوان نمونه مثلا یک آهنگساز از سالار عقیلی دعوت می‌کند که در کنسرتی شرکت کند و یا در آلبومی حضور داشته باشد. این پروژه در واقع به سالار عقیلی دیکته می‌شود. یعنی این آهنگساز است که تصمیم می‌گیرد یک تصنیف و یا یک آواز خوانده شود و خواننده در واقع اجرا کننده است. وقتی کنسرتی برگزار می‌شود از عقیلی خواسته می‌شود که طی یک مدت مشخص و در یک قالب مشخص به اجرای برنامه بپردازد و سالار عقیلی نمی‌تواند دخل و تصرف آن‌چنانی در اثر یا کنسرت داشته باشد. کسانی هم که کار را نقد می‌کنند متاسفانه همه را از چشم سالار عقیلی می‌بینند. یا مثلا مردم می‌گوید چرا در کنسرت وقت کم یا زیاد بود. در صورتی که این موضوع به آهنگساز مربوط است و به خواننده مربوط نیست. اگر موردی متوجه صدای سالار عقیلی و خوانندگی است می‌توانند محترمانه آن را نقد کنند. اما متاسفانه در بیشتر موارد مطالب توهین آمیزی در خصوص ایشان مطرح می‌شود که اصلا ربطی هم به سالار عقیلی ندارد.

*در خصوص آلبوم‌ها هم این موضوع گفته می‌شود

عقیلی: موضوع دیگری هم که می‌توان در این بحث به آن اشاره کرد، بحث مربوط به آلبوم‌ها است. خیلی‌ها می‌دانند که تولید آلبوم در کشور ما چه مشقاتی دارد. یک آلبوم که می‌خواهد تولید شود حداقل چیزی حدود 3 تا 4 ماه ضبط آن به طول می‌انجامد. بعد از این مرحله باید به دنبال شرکتی برای انتشار آن گشت که 2 ماه هم صرف انجام این کار می‌شود و در آخر هم 3 تا 4 ماه طول می‌کشد تا اثر از دفتر موسیقی مجوز بگیرد و کارهای مربوط به تکثیر آن انجام شود. در کل چیزی حدود 8 ماه زمان صرف تولید و عرضه یک آلبوم می‌شود. کار ما موسیقی است؛ ما نمی‌توانیم که وقتی یک اثری را ضبط کردیم، 8 ماه بیکار در خانه بنشینیم. به خاطر همین می‌رویم و کار بعدی را آغاز می‌کنیم و ضبط اثر دیگری را شروع می‌کنیم. جال اثری که قرار بوده منتشر شود، مجوزش به مشکل برمی‌خورد و چند ماهی زمان عرضه آن متوقف می‌شود. این در حالی است که کاری که تازه ضبط شده مشکلی پیدا نمی‌کند و بلافاصله عرضه می‌شود و این دو اثر با هم روانه بازار می‌شوند. آن وقت همه می‌گویند که سالار عقیلی پرکار است! یا چطور به نوازنده‌ها که مدام در حال کارکردن در کنسرت‌های مختلف و تولید آلبوم‌های مختلف هستند، نمی‌گوید پر کار است؟ چون ما مدام جلوی چشم هستیم همه نگاه‌ها متوجه ما می‌شود. من همین‌جت اعلام می‌کنم که 26 اثر دارم و 14 سال است که آواز حرفه‌ای می‌خوانم. طی این 14 سال به طور متوسط در هر سال دو اثر از من منتشر شده است. به نظر شما این تعداد برای یک خواننده زیاد است؟  در عرصه بین‌المللی هنرمندان مطرح یک روز بیکار هم ندارند مدام از این شهر به آن شهر در سفر هستند و در عین حال آلبوم‌هایش را هم مدام منتشر می‌کنند. اما جالب این جا است که وقتی کار نکنی و هیچ اثر را منتشر نکنی، باز هم ایراد وارد می‌شود. وقتی استاد می‌شوید هیچکس حتی در نمی‌زند که بپرسد آیا زنده‌ای 4 - 5 سال است که به تلویزیون نیامده‌ای و کنسرت برگزار نکرده‌ای؟ فقط وقتی در چشم هستید همه ناسزا می‌گویند و انتقاد می‌کنند و زمانی هم که نیستی، هیچکس حتی حالت را هم نمی‌پرسد. برای یکی از اساتید این اتفاق افتاده است و شاید دوست نداشته باشند که نامشان را ببرم درحالی که عنوان می‌کردند 10 سال است کنسرت برگزار نکرده‌اند، نواری نداده‌اند و تلویزیون هم نرفته‌اند و این درحالی است که هیچکس جویای احوالشان نیست و نمی‌پرسد که زنده است یا مرده؟ آیا احتیاج به پول ندارد؟

* در تمام دنیا به این صورت است که برای هنرمندان برنامه شش ماهه یا یکساله تعیین می‌کنند.

خواننده‌های بزرگ دنیا مانند پاواروتی که فوت شد، از یکسال قبل برنامه‌هایشان و شهرهای محل برگزاری کنسرت‌هایش مشخص بود. هرچند به علت شرایط موجود جامعه و مشکلاتی که وجود دارد به هر حال شاید امکان این که تا یکسال برنامه‌ریزی شود وجود نداشته باشد اما اگر بتوانیم حتی تا یک فصل را برنامه‌ریزی کنیم چه ایرادی دارد؟ فرضا اگر زمانی فردی کار بدی انجام می‌دهد محل ایراد است اما ما که کار خلاف شرع انجام نمی‌دهیم که مثلا در تلویزیون بخوانیم. اینکه من سالانه چند سی‌دی روانه بازار کنم، کیفیت کارم پایین نمی‌آید. می‌توانید کارنامه کاری مرا ببینید که با چه کسانی کار کرده‌ام. همه بزرگان موسیقی بوده‌اند؛ استاد فخرالدینی، استاد مجید انتظامی، گروه دستان،  استاد سعید فرج‌پوری، آقای حمید متبسم، استاد محمد موسوی و تمام بزرگان موسیقی. اگر زیاد کنسرت برگزار کرده‌ام یا سی‌دی زیادی ارائه کرده‌ام، کیفیت کارم را پایین نیاورده است. ما مخاطبانی داریم که منتظر کارهای ما هستند و دوست دارند از سالار آلبوم بشنوند. ما برای آنها کار می‌کنیم درحالی که نمی‌دانم ایراد این کار کجاست؟

*خود هنرمندان هم در این ماجرا کم مقصر نیستند به عنوان نمونه وقتی انتقادهای این چنین مطرح می‌شود از هم صنف‌شان دفاع نمی‌کنند و خاموش و خنثی می‌مانند.

متاسفانه هنرمندان ما فقط در مجالس ترحیم همدیگر را می‌بینند. هیچ وقت از خوانندگان خواسته نشد که بیایند و در کنار هم صنف رسمی خوانندگان را راه‌اندازی کنند. متاسفانه همه در برابر هم موضع‌گیری می‌کنند.

 

سالار عقیلی



*بله. متاسفانه در هنرهای دیگر از جمله سینما بر خلاف موسیقی شاهد این موضوع هستیم که همه هنرمندان در کوچکترین رسته‌های این هنر دارای یک تشکل و صنف رسمی هستند. اما در موسیقی این چنین نیست. شاید در این زمینه تمام انتقادها متوجه خانه موسیقی باشد که نتوانسته یا شاید نخواسته که هنرمندان را در کنار هم جمع کند.

من هم دلیل این موضوع را نمی‌دانم.

*‌ البته بخشی از این موضوع به خود هنرمندان باز می‌گردد. همواره در عرصه موسیقی شاهد رابطه مرید و مراد بوده‌ایم؛ به این معنا که هر هنرمندی جمعی مرید دارد و دیگر هنرمندان مطرح هم در عرصه موسیقی شیوه مرید و مرادی دارند و نمی‌خواهند که در کنار یکدیگر قرار بگیرند. با تمام این احوالات خود شما اقدامی در این زمینه کرده‌اید؟

عقیلی: خیر. من همین جا اعلام می‌کنم که چند سال دیگر خوانندگی را به کل کنار خواهم گذاشت و خودم را بازنشسته خواهم کرد و می‌روم دنبال حرفه دیگری. دیگر از حرف و حدیث‌ها خسته شده‌ام.

*چند سالی است یکسری از همکاران شما کارهای جدیدی یا به قولی نوآوری انجام می‌دهند. مثلا در موسیقی سنتی سازهایی مانند گیتار الکترونیک به کار اضافه می‌کنند و ... چرا شما سراغ کنجکاوی‌های موسیقایی این شکلی نرفته‌اید؟

عقیلی: من هیچوقت اجازه نمی‌دهم در کاری که می‌خواهم بخوانم از این قبیل سازها به صورت وضوح و روشن وجود داشته باشد. چندی پیش قراردادی برای کاری بستم که در آن گیتار داشت و شرط گذاشتم که اگر گیتار را حذف می‌کنید، من می‌خوانم. نه اینکه بخواهم خدای‌ ناکرده به گیتاریست‌ها توهین کنم اما براساس تفکرم پیش می‌روم و پیشنهاد دادم به جای گیتار، عود بگذارند که همان لطافت و همان صدا را حدودا داشته باشد.

*یعنی به هیچ عنوان نمی‌خواهید از دایره موسیقی سنتی خارج شوید؟

سعی می‌کنم نشوم، ولی در برخی جاها هم از دست آدم درمی‌رود! ارکستر بزرگی با آقای مجید انتظامی، سمفونی کارون را که خواندم خیلی کار بزرگی بود و به آقای مجید انتظامی به خاطر ساخت سمفونی کارون تبریک می گویم. در آن کار، درامز داشت ولی به خاطر فضای کار مجبور بودند چراکه 120 نفر روی صحنه حضور داشتند ولی اینکه بخواهد خیلی واضح باشد و برحول محور سازهای غربی بچرخد را نمی‌پسندم.

*شما علاقه زیادی هم به بازخوانی آثار قدیمی دارید؟ چرا؟

عقیلی: خیلی از آهنگسازان می‌خواهند من این کار را انجام دهند البته بازخوانی را به این کار نمی‌توان اطلاق کرد و بهتر است که از واژه بازسازی در این ارتباط استفاده شود. در بازسازی یک قطعه یک اثر را شما دوباره درست می‌کند مانند یک خانه قدیم که کهنه شده و باید آن را دوباره بازسازی کنید و می‌ایید و کمی از هنر خودتان را هم به آن اضافه می کنید. من شاید دو قطعه را بازسازی کرده‌ام. قطعه اول خوشه چین کار استاد روح الله خالقی بود و قطعه دیگری هم فکر می‌کنم کار «امید دل» به آهنگسازی پرویز یاحقی بود. بقیه آثار که من در آلبومی مثل «مایه ناز» خواندم شاید یک بار هم شنیده نشده باشد. ما در واقع خواسته‌ایم که یک سری از این کارها را به مخاطبان جوان‌تر بشناسانیم. در کار جدیدمان نیز قرار چند کار قدیمی را بازسازی کنیم. دلیل آن هم این است که این آثار را بیشتر معرفی کنیم. چرا که وقتی این کار را انجام ندهیم این آثار به فراموشی سپرده می‌شود. ما این آثار را با کیفیت عالی و بدون دخل و تصرف عرضه می‌کنیم و به جوان‌ها معرفی می‌کنیم.

شریعت زاده: جوان های الان هم که طرفدار سالار عقیلی هستند با شنیدن تصنیفی از عقیلی کنجکاو می‌شوند و می‌روند و اصل اثر پیدا می‌کنند. و از طریق سالار عقیلی دوباره صدای تاج اصفهانی هم شنیده می‌شود. مثلا وقتی خوشه چین بازسازی شد. دوباره دیدیم که صدا و سیما این اثر با صدای استاد بنان پخش می‌کند.

*آقای عقیلی شما اشاره کردید که بیشتر آهنگسازان در انتخاب و یا ساخت یک اثر دخیل هستند اما از سویی دیگر وقتی به سراغ آهنگسازان می‌رویم عکس صحبت های شما را بیان می‌کنند و می‌گویند خواننده امروز همه کاره است در موسیقی و مدت هاست که جریان خواننده سالاری به راه افتاده است و حرف اول آخر را هم خواننده می‌زند. نظر شما در این ارتباط چیست؟ 

عقیلی:موسیقی ما موسیقی آوازی است و نقش پررنگی در موسیقی سنتی دارد. اما من با واژه خواننده سالاری مشکل دارم و مفهمو آن را درک نمی‌کنم. خواننده مجری آثار آهنگساز و از طرفی معرف آن نیز هست. برای همین هم همه چیز از چشم خواننده دیده می‌شود. اگر اثری آهنگسازی‌اش ضعیف باشد، به نام خواننده ثبت می‌شود! در صورتی که این ربطی به خواننده ندارد. اما متاسفانه مردم همه چیز را از چشم خواننده می‌بینند. در صورتی که باید به این نکته مهم اشاره کرد که به نقل از استاد دادبه تنبک در اختیار ساز، ساز در اختیار آواز و آواز در اختیار کلام و کلام برای رساندن پیام است.  این پروسه‌ای است که در مورد ساختن یک اثر مورد توجه قرار می‌گیرد. این یعنی همه آن نوازنده ها دارند می‌نوازند تا پیام قطعه از طریق خواننده بیان شود. ما در واقع سخنگوی همه اجزا سازنده یک اثر هستیم.

 

استاد سالارعقیلی


*در موسیقی ایرانی آیا کسی بوده که دوست داشتید با او کار بکنید اما نشده؟

بله. استاد پرویز مشکاتیان که به رحمت خدا رفتند. در اواخر عمر ایشان بنا بود با ایشان کار کنیم. من از طریق نوید دهقان به ایشان معرفی شدم. به منزل ایشان هم رفتیم که قرار بود کاری بکنیم و اما متاسفانه من همیشه نسبت به این موضوع افسوس خورده‌ام. با مرحوم محمد رضا لطفی هم خیلی دوست داشتم کار کنم. و استاد حسین علیزاده با ایشان هم دوست دارم کار بکنم. استاد علیزاده را خدا ان‌شاالله که حفظشان کند. امیدوارم روزی لیاقت این را داشته باشم که روزی با ایشان کار بکنم.

*حضور شما نسبت به قبل در صداوسیما کمتر شده است؛ چرا؟

می‌خواهم یکی، دو سال حضور کمرنگ‌تری داشته باشم. البته کارهای قدیمی‌ام درحال پخش است. زمانی که نوجوان بودم و حالا با دیدن خودم تعجب می‌کنم!

*البته در بحث تیتراژ سریال‌ها هم فعال بوده‌اید.

بله، با آقای فخرالدینی تیتراژ «شهریار» را خواندم. سریال « سریال «شیخ بهایی» را با آقای استاد مجید انتظامی کار کردم. سریال «تبریز درمه» را آقای بابک زرین و «سال‌های مشروطه» را آقای ستار اورکی به کارگردانی آقای محمدرضا ورزی کار کردم. «دختری به نام آهو» را نیز با ستار اورکی کار کردم. «معمای شاه» را امسال کار کرده‌ام که هنوز پخش نشده و تیتراژش را من خوانده‌ام با آقای محمدرضا ورزی و بابک زرین. «پریدخت» را با آقای آریا عظیمی‌نژاد کار کرده‌ام. تیتراژ «کلاه پهلوی» را استاد مجید انتظامی کار کرده‌ام و...

*در سینما برخلاف تلویزیون کمتر حضور داشتید.

در ایران در سینما کار نکردم ولی در فرانسه کاری به‌نام «باباعزیز» به آهنگسازی آقای آرموند آما انجام دادم.

*شما بازیگری هم خوانده‌اید. احیانا پیشنهادی از اهالی سینما نداشته‌اید؟

سه پیشنهاد بازیگری در فیلم داشتم ولی قبول نکردم چراکه ترسیدم به کار خوانندگی‌ام آسیب بزند. چراکه اعتقاد دارم خواننده نباید بازیگر شود و بازیگر هم نباید خواننده شود. متاسفانه برخی دوستان ندانسته این کار را می‌کنند و توصیه‌ام به آنها این است که این کار را انجام ندهند. بازیگران همان بازیگری را انجام دهند دستمزد بیشتری از خوانندگی هم خواهند داشت.

*خانم شریعت‌زاده آیا شما به ایشان توصیه‌ای نداشتید که به سمت بازیگری بروند؟

شریعت زاده: سالار عقیلی با مشورت یکدیگر در هر زمینه‌ای که بخواهند کاری انجام دهند، وارد می‌شوند. حتی فیلمنامه‌هایی که برایشان می‌فرستند را در ابتدا من خواندم و خلاصه‌اش را به اطلاع ایشان رساندم. اما من اصراری در این مورد نداشته‌ام چراکه فکر می‌کنم شاید به کارشان لطمه وارد کند. شاید شهرتشان از خیلی لحاظ بیشتر می‌شد ولی کار اصلی به حاشیه می‌رفت و خطشان عوض می‌شد.

عقیلی: ولی اگر روزی فیلم خیلی خوبی باشد، یکبار حاضرم این کار را انجام دهم، فقط یکبار در زندگی‌ام آنهم فیلمی که واقعا بدانم ماندگار خواهد شد.

*مثلا شما در نقش یک موسیقیدان باشید.

عقیلی: اتفاقا همین بود! دو پیشنهادی که داشتم سناریوها نقش موسیقیدانی بود که پدرش مایل نبود پسر موسیقی کار کند و در مسیر سنگ‌اندازی می‌کرد که نتواند کار کند. و در نهایت پسر به تمام سختی‌ها و مشقت‌ها تبدیل به یک خواننده معروف و مشهور می‌شود و داستان‌های بعدی... اما من به چندین دلیل قبول نکردم اما اگر کاری باشد که به این موضوع به درستی بپردازد و از سناریو خوشم بیاید و کارگردان هم فرد مطرحی باشد و بازیگرانی هم کنار من هستند، همینطور بازی در آن فیلم را حتما قبول خواهم کرد. تازه کسی نمی‌تواند از من ایراد بگیرد چراکه رشته من بازیگری بوده است و لیسانس بازیگری تئاتر را از دانشکده هنرهای تخصصی دارم. ولی خودم کلا نسبت به این کار راغب نیستم.

*در خصوص همکاری با ارکستر ملی بفرمایید

عقیلی: ارکستر ملی حدود 4، 5 است که منحل شده است. من ارکستری را با آقای فخرالدینی به نام خودم تحت عنوان ارکستر «مهرنوازان» در ارشاد ثبت کردم و کنسرت‌های زیادی هم تاکنون با استاد فخرالدینی در جاهای مختلف اجرا کردیم. قبل از ماه محرم هم قرار بود به کیش برویم اما به دلیل نزدیکی به ماه محرم کنسرت لغو و به بعد از ماه‌های محرم و صفر موکول شد. قرار است با استاد فخرالدینی و ارکستر مهرنوازان کنسرتی را در کیش برگزار کنیم. در 10 سال اخیر، کارهای خوبی با ارکستر انجام دادیم. خودم با ارکستر ملی کارهایی را اجرا می‌کردم که زنده از رادیو فرهنگ پخش می‌شد و ماشین واحدسیار به صورت زنده این کار را پوشش می‌داد و برای مردم پخش می‌کرد. مرتبا ارکستر ملی از این شهر به آن شهر می‌رفت. از کیش به شیراز و از شیراز به اهواز و... می‌رفتیم و کنسرت‌هایی برگزار می‌کردیم. باید از اساتید تا سلامت هستند و می‌توانند کار کنند، استفاده کرد. خدای‌ناکرده اگر اتفاقی برای هرکدام از اساتید بیفتد، تنها حسرت می‌خوریم. ببنید درهمین 3، 4 سال گذشته 5، 6 نفر از بزرگان موسیقی را از دست دادیم؛ استاد ذوالفنون، استاد محمدرضا لطفی، استاد فریدون حافظی، استاد خرم، استاد پرویز مشکاتیان، استاد فرامرز پایور، استاد جلیل شهناز... اگر اساتید باقیمانده هم خدای ناکرده از بین ما بروند، دیگر موسیقی نابود خواهد شد. بعد از فوت این اساتید می‌بینیم که موسیقی کمرنگ شده و کارهایی که قبلا بود، لااقل دلخوشی اینکه چند کار فاخر می‌شنویم، وجود داشت اما حالا چه؟ ما هم که دنباله‌رو این اساتید هستیم به تنهایی نمی‌توانیم کاری کنیم و باید دستی به ما کمک برساند.

 

 

سالار عقیلی



ر مایل باشید کمی فضای مصاحبه را تغییر دهیم. خانم شریعت‌زاده کمی درمورد رابطه کاری و تلفیق آن با رابطه خانوادگی و فرزندداری بفرمایید.

شریعت زاده: سعی می‌کنم همه را با هم انجام دهم که نه از همسرم به عنوان اینکه شوهرم است کوتاهی در زمینه خانه‌داری و همسرداری من احساس کند و نه پسرم کمبودی از جهت مادر بودن من احساس کند. به تمامی تکالیف مدرسه ماهور خودم به شخصه رسیدگی می‌کنم. پسر من کلاس موسیقی می‌رود و بر تمام تمرینات موسیقی هر روز نظارت دارم. هیچوقت نیست که در خانه ما غذا از بیرون تهیه شود و همیشه خودم آشپزی می‌کنم. در عین حال تمام کارهای حرفه‌ای در زمینه پذیرش هنرجویان پیانو که هفته‌ای دوبار است را انجام می‌دهم. این روزها درحال تمرین سی‌دی «مایه ناز2» با آقای عقیلی که پیانو و آواز است، هستیم و برایش وقت می‌گذاریم که به زودی به مرحله ضبط برسد. سعی می‌کنم به همه این کارها برسم. البته وقتی بحث سفر و کنسرت‌های شهرستان پیش می‌آید خصوصا اکنون که پسرم کلاس اول دبستان است، خودش را با شرایط وقف می‌دهد و البته مادربزرگ‌ها هم در این زمینه کمک می‌کنند و تقسیم کار می‌شود و نزد آنها می‌ماند.

خانم شریعت‌زاده خیلی‌ها دوست‌دارند بدانند که برنامه روزانه سالار عقیلی به چه شکلی است آیا در کنار مشغله‌های معمول می‌رسند که به خانواده‌ هم به رسیدگی کنند؟

شریعت‌زاده: آقای عقیلی کلا آدم گرفتاری هستند. اما در شش هفت ماه اخیر برای آخر هفته‌هایشان هیچ برنامه‌ای نمی‌گذارند و این وقت را به خانواده‌شان و به ویژه به پسرمان اختصاص می‌دهند. پسرمان در طول هفته مدام می‌گوید که کاش پدر من خواننده نبود از خود او هم وقتی راجع به شغل آینده‌اش می‌پرسیم می‌گوید که به هیچ وجه نمی‌خواهد خواننده باشد. چرا که به قول خودش وقتی بزرگ می‌شوم نمی‌خواهم همه دوروبرم جمع شوند و عکس بگیرند و بچه‌ام ناراحت می‌شود. در واقع زبان حال خودش را مطرح می‌کند. بارها به مادربزرگ‌هایش گله کرده که من پدرم را نمی‌بینم به همین خاطر هم ایشان در این چند ماه تصمیم گرفتند که 3 روزه پایانی هفته را فقط به ماهور اختصاص بدهند.

*آقای عقیلی کاری که خودتان در حوزه موسیقی علاقه دارید که بشنوید ازجمله چه آثاری است؟

عقیلی: آثار استاد بنان را همواره گوش می‌کنم. کارهای علیرضا قربانی را هم دوست دارم. وقت زیادی برای گوش دادن به آلبوم‌های موسیقی را ندارم و معمولا در ماشین موسیقی گوش می‌کنم.

گفت‌وگو از: حسین سلیمی

 

 

  • روابط عمومی جاد دانشگاه جامع گلستان




حسینی


به گزارش خبرنگار جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه گلستان به نقل از  خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، کاهش قیمت‌های جهانی نفت بار دیگر ضرورت توجه به اقتصاد بدون نفت و کاهش اتکاء بودجه عمومی کشور به درآمدهای نفتی را نشان داد.

در حالی که قیمت هر بشکه نفت در بودجه سال جاری 100 دلار در نظر گرفته شد، مدتی است بهای جهانی این کالای استراتژیک در محدوده 60 دلار در نوسان است. عدم تحقق درآمدهای پیش‌بینی شده در بودجه و در نتیجه کسری بودجه که معمولا اثر خود را در نحوه تخصیص‌ منابع برای هزینه‌های پیش بینی شده نشان می‌دهد، از نتایج این اتفاق است.

در همین راستا، با توجه به اهمیت موضوع به سراغ یکی از کارشناسان اقتصاد ایران که مدتی نیز در بدنه دولتی بخش اقتصاد و همینطور بخش خصوصی فعالیت داشته است، به گفت‌وگو پرداختیم.

حیدر مستخدمین حسینی، دارای کارشناسی ارشد اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی و دکترای مدیریت است. وی در دولت هشتم معاون پارلمانی وزیر اقتصاد بود، در دوره ریاست یکساله مظاهری بر بانک مرکزی سمت معاون پارلمانی این بانک را بر عهده داشت و در دولت دهم به سمت قائم مقام رئیس سازمان توسعه و نوسازی صنایع ایران منصوب شد.

در سوابق این استاد اقتصاد دانشگاه همچنین سوابقی چون مدیرعامل و عضو هیات مدیره شرکت‌های سازمان صنایع ملی ایران، مدیرکلی دفتر تعاونی‌های مسکن وزارت تعاون، مدیرکلی دفتر امور اقتصادی و برنامه‌‌ریزی وزارت تعاون،قائم مقام معاونت وزیر تعاون و مدیرعاملی موسسه اعتباری توسعه به چشم می‌خورد.

در این گفت‌وگو به شرایط فعلی اقتصاد ایران، وضعیت بازارهای جهانی نفت، راهکارهای خروج از اقتصاد نفتی پرداخته شده است که در ادامه می‌خوانید.

حیدر مستخدمین حسینی در این گفت و گو  با اشاره به اهمیت و سابقه موضوع کاهش اتکاء به درآمدهای نفتی و توسعه اقتصاد غیرنفتی، اظهارداشت: مساله‌ای که تحت عنوان اقتصاد نفتی مطرح می‌شود در واقع به دنبال راهکار‌های اجرایی کاهش وابستگی دولت به درآمدهای نفتی است؛ به این مفهوم که دولت باید از درآمد حاصل از فروش نفت در بودجه بکاهد و تامین منابع را از سایر روش‌ها که وابستگی کمتری را می‌تواند به بدنه استقلال کشور دارد، پایه‌ریزی کند.

وی افزود: اقتصاد نفتی به مفهوم این است که هر چقدر درآمد بودجه به درآمد حاصل از فروش نفت وابسته باشد، آن اقتصاد، نفتی تلقی می‌شود. این مفهوم عام و کلی است و این پدیده نه در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای نفت خیز مورد بحث است؛ بنابراین این مقوله تنها مربوط به ایران و دولت‌ها در ایران نیست.

این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه تکیه بودجه و اداره کشور به درآمد حاصل از فروش نفت چند بعد دارد، گفت: اول اینکه تکیه دولت‌ها بر اقتصاد از این دریچه قابل تحلیل است و از طرف دیگر اینکه آیا منابع به دست آمده تجدید پذیر هستند یا خیر، ممکن است اقتصاد کشوری وابسته به معدن یا کشاورزی و یا نفت باشد؛ باید دید که آیا این محصول تجدید پذیر است یا خیر؟

وی ادامه داد: تکیه اقتصاد باید به منابعی باشد که تجدیدپذیر هستند، به طور مشخص می‌توان به اقتصادهایی مانند نروژ اشاره کرد که با وجود برخورداری از درآمدهای نفتی و نقش مهم آن در اقتصاد نروژ، با برنامه‌ریزی مناسب، اقتصاد این کشور وابسته به نفت نیست.

سود حاصل از سرمایه‌گذاری درآمدهای نفتی در بودجه لحاظ شود، نه درآمد مستقیم نفت

مستخدمین حسینی با اشاره به اینکه نروژ از سال‌های گذشته نفت را ثروت تلقی و منابع حاصل از آن را سرمایه‌گذاری کرده است، تصریح کرد: در واقع دولت سود حاصل از سرمایه‌‌گذاری منابع نفتی را در بودجه منظور می‌کن و به همین دلیل خود را در منطقه ایمن قرار داده است.

وی تصریح کرد: اقتصادهایی مثل ایران اینگونه با نفت برخورد نکرده و نفت را به طور مستقیم در بودجه منظور می‌کند و با کوچکترین نوسان، مردم و اقتصاد هم دچار نوسان می‌شوند. اگر پیشینه را نگاه کنید، وقتی قیمت نفت بالا می‌رفت کشورهای صادرکننده نفت تاکید می‌کردند نباید اجازه دهیم قیمت نفت بالا برود.

این کارشناس اقتصادی افزود: این نگرانی به این دلیل است که با توجه به نیاز کشورهای صادرکننده نفت به واردات کالا، در نهایت قیمت کالاهای وارداتی  که شامل کالاهای اساسی، مصرفی، سرمایه‌ای و واسطه‌ای است افزایش می‌یابد.

وی گفت: در اوپک بارها در این باره بحث شده است، تولیدکنندگان نفت در دنیا معتقدند اگر قیمت نفت افزایش یابد، دقیقا دود آن به چشم خودشان خواهد رفت. البته کشورهایی صادرکننده نفت به نوعی از نفت به عنوان اهرم تهدید هم استفاده می‌کردند و به کشورهای متقاضی نفت می‌گفتند اگر قیمت کالاهای خود را افزایش دهید، بهای نفت را افزایش می‌دهیم.

مستخدمین حسینی با توضیح واکنش کشورهای واردکننده نفت نسبت به امنیت انرژی و افزایش قیمت نفت در چند دهه اخیر، اظهارداشت: کشورهای متقاضی نفت برای این مساله چاره اندیشی کردند و هم‌اکنون آنها هستند که تعیین می‌کنند از چه کشوری نفت بخرند، کشورهای صادرکننده هم مجبور شدند با کاهش قیمت و تخفیف‌ ویژه نفت را به‌ فروش برسانند. چه اتفاقی افتاده است؟ کشورهای متقاضی نفت موفق به کاهش مصرف و وابستگی اقتصاد خود به مصرف انرژی‌های حاصل از نفت شدند.

تلاش متقاضیان جهانی برای کاهش وابستگی به نفت و استفاده از سوخت جایگزین

وی گفت:‌ اگر تولید و صادرات نفت در سه دهه گذشته و سهم نفت را از انرژی کشورهای اروپایی، آمریکا و جنوب شرق آسیا بررسی کنید، می‌بینید سهم نفت در سبد مصرف انرژی آنان به نسبت قابل توجهی کاهش یافته است.

این استاد دانشگاه افزود:‌ بررسی‌ها نشان می‌دهد کشورهای متقاضی نفت از دهه 1980 به بعد یک برنامه‌ریزی جدی برای کاهش وابستگی به مصرف انرژی حاصل از نفت انجام داده و به سمت انرژی‌های دیگر رفته‌اند.

وی ادامه داد: تولید انرژی و سوخت به روش‌های دیگر و امکان استخراج نفت از لایه‌های رسی و کشف منابع جدید نفتی اطمینان از عرضه نفت در بازار جهانی را افزایش داده داده و زمینه‌ساز کاهش قیمت‌ها شده است.

سهم نفت در بودجه 94 به طور مستقیم و غیرمستقیم حدود 70 درصد است

مستخدمین حسینی با تاکید بر اینکه نمی‌توان در اقتصاد ایران نفت را در کوتاه مدت به طور کامل کنار گذاشت، اظهارداشت: در بودجه امسال سهم نفت در بودجه 33 درصد عنوان شده است اما اگر نفتی صادر نشود، بسیاری از اقلام درآمدی دیگر تحقق پیدا نمی‌کند. به عبارت دیگر منشاء 70 درصد درآمدهای بودجه سال آینده به طور مستقیم و غیرمستقیم به اقتصاد نفت مربوط می‌شود.

وی در توضیح این دیدگاه گفت: اگر فعالیت‌ حوزه‌های نفتی انجام نشود، بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی نمی‌توانند سودی حاصل کنند تا دولت از این سود مالیات دریافت کند، بنابراین نمی‌توانیم تصمیم بگیریم در بودجه سال آینده سهم نفت را به صفر برسانیم.

استاد اقتصاد دانشگاه قزوین تاکید کرد: خروج از رکود با این لایحه عملی نمی‌شود. وقتی قبول دارید رکود تورمی است و باید از کانال رکود عبور کرد، باید به سمت رونق رفت و در فضایی که تلاش برای خروج از رکود و حرکت به سمت رونق انجام می‌شود، با هیچ تئوری اقتصادی امکان ندارد تورم کاهش یابد، تورم لازمه رونق است.

 تعارض برخی سیاست‌های دولت با سیاست خروج از رکود

این کارشناس اقتصادی ادامه داد: سال گذشته دولت در بورس نرخ بهره مالکانه را تعیین کرد، مانع از رشد قیمت سیمان شد، و قیمت لبنیات را مدیریت کرد. چون واحدهای بزرگ در بورس فعالیت می‌کنند، دولت مانع از افزایش قیمت محصولات آنها شد.

وی با بیان اینکه این اقدام در منافات با سیاست رونق است و تورم به صورت نهفته در اقتصاد به‌وجود می‌آید گفت: در مدل‌های اقتصادی وقتی رکود تورمی مطرح می‌شود، در شرایطی که تورم و رکود در اوج است، تمایل به سرمایه‌گذاری در اقتصاد به شدت کاهش می‌یابد و همین مساله موجب کاهش تقاضا و به تبع آن تورم می‌شود زیرا فعالیتی انجام نمی‌شود.

مستخدمین حسینی گفت: وقتی برخی بانک‌ها سود یک ماهه 22 درصد می‌دهند، سرمایه گذاری در کدام بخش اقتصادی مولد این میزان سود دارد؟ این درست است که نرخ سود بانکی باید متناسب با تورم باشد، اما چرا در شرایطی که تورم در کاهش یافته نرخ سود متناسب با آن کاهش نمی‌یابد؟

خبرنگار فارس گفت: به نظر می‌رسد هدف دولت این بوده که در ابتدا نرخ تورم تا یک سطحی کاهش دهد و بعد از تحقق این هدف، سیاست‌های خروج از رکود را به طور جدی اجرایی کند تا نقطه اوج گیری تورم از 15 درصد باشد تا 40 درصد.

*کاهش 165 هزار میلیارد تومانی دارایی‌ سرمایه‌گذاران بورس از ابتدای فعالیت دولت تاکنون

این کارشناس اقتصادی پاسخ داد: در این حالت سرمایه‌گذار به اقتصاد و سیاست‌های دولت اعتماد خود را از دست می‌دهد، کما اینکه اعتماد سرمایه‌گذار در این مدت کمرنگ شده است و دولت باید این فضا را تغییر دهد؛ چند روز پیش یکی از مسئولان ارشد دولت در جایی سخنرانی کرد و گفت ما بازار سرمایه را خوب مدیریت و هدایت کردیم. اما اگر بررسی کنیم، زمانی که دولت یازدهم بورس را تحویل گرفت، ارزش بازار 150 میلیارد دلار بود اما هم‌اکنون به زیر 100 میلیارد دلار رسیده است. تفاوت این دو عدد با نرخ روز دلار حدود 165 هزار میلیارد تومان می‌شود.

وی تصریح کرد: در واقع 165 هزار میلیارد تومان از دارایی سرمایه‌گذاران بازار سرمایه از بین رفت که نتیجه اول آن کاهش اعتماد آنها نسبت به فضای اقتصادی است. حالا ممکن است علت این کاهش این بوده باشد که دولت با هدف کاهش نرخ تورم، اینگونه تحلیل کرده بود که یکی از کانون‌های تورم، بورس است و باید کاری کرد که نقدینگی در این بخش تخلیه شود. یعنی اگر 100 واحد پولی در بورس بود، هم‌اکنون به 60 واحد پولی رسیده است و سرمایه‌گذار با ترس و لرز خرید و فروش انجام می‌دهد.

مستخدمین حسینی گفت: به همین دلیل مقداری از نقدینگی به سمت بازار پول که بدون مالیات و ریسک است، منتقل می‌شود. در حوزه مسکن مسئولان خیلی تلاش می‌کنند که سرمایه‌گذاری در این بخش افزایش یابد و صندوق‌های سرمایه‌گذاری متعددی راه اندازی شده اما همچنان بی رونق است.

وی تصریح کرد: بنابراین اگر این دستور باشد که نرخ تورم به حدی پایین بیاید و بعد سرمایه‌گذاری بروی خروج از رکود انجام شود، دیگر اعتماد سرمایه‌گذاران سلب شده است. باید از این زاویه هم نگاه کرد.

این کارشناس اقتصادی اظهارداشت: مدیریت منابع به هر شیوه بسیار مهم است و آنها را باید توجه کرد. وقتی بودجه از درآمدهای حاصل از نفت تشکیل می‌شود این را به عنوان اقتصاد نفتی تلقی می‌کنیم اما با همین منابع نفتی می‌توان سرمایه‌گذاری‌هایی کرد که نتایج حاصل از آن در بودجه منظور شود. این منابع هم حاصل از نفت است ولی این کجا و آن کجا.

مدیریت موجود بر صندوق توسعه ملی تکرار حساب ذخیره ارزی است

وی با بیان اینکه کشور نروژ چنین سیاستی را اتخاذ کرد و موفق به ایجاد پرتفوی 800 میلیارد دلاری شد، افزود: اما ما در ایران صندوق توسعه ملی را طراحی کردیم که خود تبدیل به بانک شد. هر متقاضی طرحی به صندوق ارائه می‌دهد و با تشخیص صندوق، تسهیلات ارزی دریافت می‌کند. این دقیقا همان کاری است که برای حساب ذخیره ارزی انجام شد.

این کارشناس اقتصادی گفت: در دوره‌ای متقاضیان تسهیلات حساب ذخیره ارزی به بانک مرکزی مراجعه و طرح‌ها و تقاضای خود را به کارشناسان ارائه می‌کرند که این روش قطعا تالی فساد داشت و مقام ناظر و سیاست‌گذار پولی (بانک مرکزی) درگیر کار اجرایی شد. امروز صندوق توسعه ملی تبدیل به بانک شده است

منابع صندوق توسعه ملی در بانک‌ها سرمایه‌گذاری و اصل و سود سه ساله دریافت شود

وی در پاسخ به این سوال که آیا شما معتقدید صندوق توسعه ملی خود باید منابع را سرمایه‌گذاری کند، گفت: بله؛ مقرر شد در سال 20 درصد از درآمد نفت به صندوق توسعه ملی واریز و هر سال سهم آن افزایش یابد. به خاطر اینکه اقتصاد غیرنفتی حاکم شود. این سناریو درست بود اما قرار نبود صندوق کارشناس استخدام و طرح‌های مختلف را بررسی و منابع تخصیص دهد.

مستخدمین حسینی اضافه کرد: مگر تجربه حساب ذخیره ارزی پیش روی ما نیست، تسهیلات ارزی به بنگاه‌های اقتصادی داده شد اما آیا این منابع برگشت؟ بازگردانده نشد و در نهایت منابع صندق به صفر رسید.

سرمایه‌گذاری منابع صندوق توسعه ملی از طریق نظام بانکی

وی با اشاره به طرح مدنظر خود برای نحوه استفاده از منابع صندوق توسعه ملی در راستای عبور از اقتصاد نفتی، گفت: سه سال پیش یکی از بحث‌های اساسی در حوزه تامین مالی حجم پایین سرمایه بانک‌ها بود، با گذشت سه سال و کاهش ارزش پول ملی به یک سوم، این مشکل تشدید شده است.

مستخدمین حسینی گفت: در حال حاضر نیاز بنگاه‌های اقتصادی به سرمایه در گردش حدود سه برابر شده و در شرایط رکودی که نسبت مطالبات معوق به منابع بانک‌ها افزایش یافته، بانک چگونه می‌تواند این نیاز را تامین کند؟

وی تصریح کرد: البته رقم مطالبات معوق بالاتر از 87 هزار میلیارد تومان است،‌ اما چون بانک‌ها بخشی از معوقات را پس از دریافت سود، در توافق با مشتری استمهال می‌کنند، این تسهیلات جزو معوقات قرار نمی‌گیرد.

این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه صندوق توسعه ملی در شرایطی فعلی می‌تواند منابع ارزی را به بانک‌ها تسهیلات سه ساله بدهد، گفت: بانک‌ها هم با افزایش سرمایه از محل این منابع، توان تسهیلات‌دهی‌ را افزایش دهند. وقتی قدرت تسهیلات دهی بانک افزایش یافت، می‌تواند آن را در جهت پرداخت تسهیلات به تولید اختصاص دهد.

وی در توضیح این طرح افزود: با توجه به گردش مالی منابع بانکی در مدت سه سال، اصل و سود پول نفت به صندوق توسعه ملی بازمی‌گردد، این اقدام مناسب‌تر و اقتصادی‌تر است یا اینکه صندوق توسعه ملی راسا طرح‌های اقتصادی را پذیرش، بررسی و متناسب با آن تسهیلات پرداخت کند؟

مستخدمین حسینی ادامه داد: اگر بانک مرکزی تنها سیاست‌گذاری و نظارت کند، بسیاری از مشکلات موجود در سیستم بانکی برطرف خواهد شد.

سرمایه پایین بانک‌ها موجب محدودیت در پرداخت تسهیلات شده است

وی تاکید کرد: در حال حاضر با سرمایه فعلی بانک‌ها، امکان تسهیلات‌دهی بانک‌ به بنگاه بزرگ محدود است و اگر بانک از حد مجاز فراتر رود، متخلف محسوب می‌شود. در حال حاضر وقتی بنگاه‌های بزرگ اقتصادی به بانک مراجعه می کنند، چون سرمایه بانک پایین است، مسئول بانک می‌گوید نمی‌توانیم از یک نسبتی بیشتر به شما تسهیلات پرداخت کنیم.

اقداماتی که در دولت هشتم برای کاهش سهم نفت در بودجه شد

خبرنگار فارس پرسید: شما در دوره‌ای معاون پارلمانی وزیر اقتصاد بودید. با توجه به اینکه وزارت اقتصاد نقش مهمی در سیاست‌گذاری مالی دولت دارد، چه اقداماتی در آن دوره برای کاهش سهم نفت در بودجه و توسعه اقتصاد غیرنفتی انجام گرفت؟

وی با بیان اینکه اعمال سیاست مالی یکی از مهمترین سیاست‌های دولت برای ایجاد تعادل در اقتصاد بوده و مهمترین سیاست در این بخش، مالیات‌ها است، اظهارداشت: در آن زمان به این تحلیل رسیدیم که تنها با افزایش نرخ مالیات نمی‌توان درآمدهای مالیاتی دولت را افزایش داده و از اقتصاد نفتی فاصله گرفت.

مستخدمین حسینی تصریح کرد: کاری که در آن مقطع انجام شد، توجه به پایه‌های مالیاتی و کاهش نرخ مالیات‌های مستقیم بود. در همان زمان که نرخ مالیات مستقیم از 65 تا 75 درصد به 25 درصد کاهش یافت، بسیاری در رسانه‌ها می‌گفتند این کار خودکشی است و موجب کاهش درآمدهای مالیاتی و افزایش سهم نفت در بودجه خواهد شد.

وی اظهارداشت: دولت معتقد بود با کاهش نرخ مالیات‌های مستقیم شفافیت در حساب‌های مالیاتی بیشتر و فرار مالیاتی و کم اظهاری کمتر می‌شود. در سال اول اجرای قانون جدید، درآمدهای مالیاتی نسبت به سال قبل با وجود کاهش شدید نرخ مالیات‌ها، 33 درصد افزایش یافت.

معاون پارلمانی وقت وزیر اقتصاد با بیان اینکه این موفقیت نتیجه اعتماد به مردم بود، گفت: مودی وقتی باید 65 تا 75 درصد درآمد خود را مالیات پرداخت می‌‌کرد، دیگر چیزی برایش باقی نمی‌ماند، به همین دلیل مالیات پرداخت نمی‌کرد.

قانون مالیات بر ارزش افزوده با آنچه که اکنون اجرا می‌شود تفاوت زیادی دارد

مستخدمین حسینی تصریح کرد: اقدام دوم تدوین لایحه قانون مالیات بر ارزش افزوده بود که بنده افتخار دفاع آن را در مجلس داشتم. البته لایحه کمیسیون‌های مختلف مطرح و مسئولان دولت در تمام جلسات حاضر شده و طرح را توضیح می‌دادند. خوشبختانه قانون مالیات بر ارزش افزوده با رأی بالایی در مجلس به تصویب رسید، اما آن مالیات بر ارزش افزوده‌ای که ما در مجلس تصویب کردیم و متن آن در خلاصه مذاکرات مجلس باید موجود باشد، با آنچه که هم اکنون اجرا می‌شود تفاوت زیادی دارد.

وی با اشاره به تعیین نرخ 9 درصد برای مالیات بر ارزش افزوده در لایحه بودجه 1394، گفت: با سازوکار فعلی 9 درصد مالیات در تمامی مراحل جابجایی کالا و فروش ‌آن دریافت می‌شود، در صورتی که مالیات بر ارزش افزوده یکبار باید از کالای مشمول دریافت شود اما در شرایط فعلی و چند سال اخیر ماهیت اصلی قانون در اجرا به کلی تغییر کرده است.

به گفته وی هدف تدوین این قانون در ابتدا کسب درآمد نبود بلکه هدف این بود که فرایند و زنجیره تولید، توزیع و مصرف از ابتدا تا انتها مشخص و شفاف شود.

وی افزود: عدم شناسایی چرخه‌های تولید موجب شکل‌گیری اقتصاد زیرزمینی می‌شود و هدف این بود که اقتصاد با اجرای این قانون شفاف شود، اما معتقدم هم اکنون سهم چند درصدی اقتصاد زیرزمینی از کل اقتصاد افزایش هم یافته است.

این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: در آن مقطع این دو کار انجام شد تا شفافیت اقتصادی در بخش‌های مختلف به وجود آید و چون همه فعالیت‌ها در فرآیند مشخص شناسایی شد همه فعالان اقتصادی ملزم به پرداخت مالیات به حد معینی از درآمد می‌شد بنابراین این کار پایه‌های مالیاتی را توسعه می‌داد.

وی در پاسخ به این سؤال که این دو برنامه می‌توانست سهم نفت در بودجه را به حداقل برساند،گفت: در صورت مذاکرات مجلس هنگام تصویب قانون مالیات ارزش افزوده می‌توانید ببینید که گفته شد بالاخره باید این الزام را تعیین کرد تا درآمد نفت که ثروت ملی است برای هزینه‌های جاری کشور صرف نشود و راهکارهای تحقق این هدف اجرای مالیات بر ارزش افزوده است.

مالیات بر ارزش افزوده از مسیر منحرف شده است

مستخدمین حسینی با اشاره به نحوه اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده گفت: آیا اطلاعات جابجایی کالاها و نقل و انتقال آن از مبدأ به مقصد اکنون وجود دارد؟ اگر کالا از مبدأ «الف» به مقصد «ب» منتقل شود امکان شناسایی آن وجود دارد. دولت خیال خود را راحت کرد و در اجرای قانون از همه بخش‌های مشمول مالیات دریافت کرد و این یک انحراف در نحوه اجرای قانون است.

وی با تأکید بر اینکه این قانون راهکار مناسبی برای فاصله گرفتن از اقتصاد نفتی است، افزود: اگر سازمان مالیاتی اعلام می‌کند 40 درصد اقتصاد از پرداخت مالیات فرار می‌کند به این علت است که مالیات بر ارزش افزوده به خوبی اجرا نمی‌شود.

این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه متاسفانه عملکرد فعلی نشان می‌دهد نگاه به قانون مالیات بر ارزش افزوده، درآمدی است، افزود: هدف اصلی این قانون مدیریت و شفاف‌سازی اقتصادی بود اما در اجرا رویکرد به سمت کسب درآمد بوده به طوری که حتی از عوارض شهرداری هم مالیات بر ارزش افزوده گرفته می‌شود.

وی تصریح کرد: در هنگام تصویب قانون مالیات بر ارزش افزوده، مجلس نگران افزایش قیمت‌ها و توسعه اقتصاد زیرزمینی بود که بنده به عنوان نماینده دولت براساس رویکرد دولت و مفاد لایحه گفتم این قانون با هدف شفاف‌سازی اقتصادی است و حتی زنجیره کامل تولید و توزیع کالا را در مجلس به طور مفصل شرح دادم، تاکید کردیم هدف دولت کسب درآمد نیست و نرخی ناچیزی که به عنوان مالیات در نظر گرفته شده، قرار است تنها صرف هزینه‌های اجرای طرح اختصاص داده شود.

مستخدمین حسینی تاکید کرد: این شرایط نشان می‌دهد که ما در اجرای قانون از هدف اولیه منحرف شده‌ایم.

وی گفت: برخی بخش‌های اقتصادی مانند بنگاه‌های زیر مجموعه آستان قدس و بنیاد مستضعفان از پرداخت مالیات معاف بودند که به تازگی در لایحه بودجه 94 و ردیفی برای مالیات این نهاد در نظر گرفته شده است که جای امیدواری دارد.

بودجه‌ریزی عملیاتی می‌تواند دولت را به سمت بودجه‌ بدون نفت هدایت کند

خبرنگار فارس پرسید: یکی از مشکلات ساختاری که به نظر می‌رسد بودجه‌نویسی و معایب ساختاری آن است به به نظر می‌رسد از موانع عبور اقتصاد و بودجه دولت از نفت است. نبود قانون مشخص برای بودجه آیا می‌تواند یکی از علل محقق نشدن هدف دیرینه اقتصاد و بودجه بدون نفت باشد؟

وی اظهارداشت: حتما موثر است. یک بار در سال 1382 فرایند بودجه نویسی براساس توصیه‌های صندوق بین‌المللی پول اصلاح شد که با عنوان بودجه‌ریزی عملیاتی از آن یاد می‌شود، آن شیوه بودجه‌نویسی با مرور زمان کمرنگ شده است.

مستخدمین حسینی با اشاره به فعالیت برخی افراد در دوره‌های مختلف برای تدوین لایحه بودجه، گفت: رویکرد دولت هر طور که باشد، این افراد بودجه را طراحی و تراز می‌کنند؛ اگر به بودجه‌ریزی عملیاتی معتقد باشیم و براساس آن چارچوب لایحه بودجه تدوین شود، قطعا زمینه مناسبی برای حرکت به سمت بودجه بدون نفت خواهد بود.

وی ادامه داد: اینکه بنده گفتم سهم نفت در بودجه به طور غیرمستقیم 70 درصد است، چنین رقمی در صورت تدوین بودجه عملیاتی مشخص خواهد شد و این شفافیت به اصلاح ساختار کمک خواهد کرد.

این کارشناس اقتصادی با اشاره به اصلاح ساختار بودجه نویسی در دولت نهم گفت: با این اصلاح بودجه، چارچوبی که از سال 82 بنای آن گذاشته شد، دیگر دنبال نشد.

قائم مقام سابق ایدرو گفت: آثار سیاست‌های پولی و متغیرهای اقتصادی به درستی در لایحه و قانون بودجه دیده نمی‌شود، اینکه نرخ سود بانکی در سال آینده چقدر خواهد بود و تاثیر این نرخ‌گذاری بر دیگر متغیرها چیست، اصلا در بودجه مورد توجه قرار نمی‌گیرد؛ به هیچ وجه در حال حاضر بودجه عملیاتی وجود ندارد.

قانونی جامع برای بودجه‌نویسی نیازمندیم/طرح تنظیم بخشی از مقررات‌مالی دولت وصله کردن بودجه است

مستخدمین حسینی در خصوص طرح تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت، افزود: این لایحه در جهت تسهیل روند بررسی و تصویب بودجه، تدوین و در مجلس به تصویب رسید که معتقدم به نوعی وصله‌ کردن بودجه است،باید قانونی جامع و کامل برای بودجه از فرایند نگارش در دولت تا بررسی و تصویب در مجلس تدوین شود. همه قوانین مربوط به بودجه که در قانون اساسی، قوانین برنامه توسعه و قانون‌های مادر قید شده در این لایحه باید دیده شود.

چند پیشنهاد در حوزه مالیات‌ها؛ دولت نرخ مالیات‌ها را افزایش ندهد

این کارشناس اقتصادی در پاسخ به این سوال که هم‌اکنون چه توصیه‌های به مجریان دارید، گفت: اول اینکه در شرایط فعلی نباید نرخ مالیات‌ها افزایش یابد. در بودجه سال آینده 22.5 درصد افزایش درآمد مالیاتی در نظر گرفته شده که به نظر نمی‌رسد این رشد ناشی از افزایش مودیان و توسعه پایه‌های مالیاتی باشد.

وی تصریح کرد: اقدام دوم باز هم به بخش مالیات مربوط می‌شود و آن اینکه پایه‌های مالیاتی افزایش یابد، مالیات بر ارزش افزوده به عنوان ابزار تامین بخشی از هزینه‌‌های دولت در نظر گرفته نشود بلکه دولت این قانون را برای سالم سازی فضای اقتصادی تلقی کند. با این رویکرد دیگر نرخ مالیات بر ارزش افزوده دیگر نباید رشد کند.

مستخدمین حسینی با اشاره به تاثیر رویکرد درآمدی مالیات و مالیات بر ارزش افزوده در اقتصاد ایران، گفت: برخی شرکت‌ها سی‌کی‌دی وارد و در داخل مونتاژ می‌کند که با همین کار به شدت نرخ مالیات آنها کاهش می‌یابد؛ اما تولیدکننده داخلی که به طور شفاف فعالیت می‌کند باید مالیات بیشتری بپردازد.

سیاست‌گذاری‌ها، تولید داخل را غیراقتصادی کرده است

وی با تاکید بر اینکه اینکه این جهت‌گیری در سیاست‌گذاری، تولید داخل را غیراقتصادی می‌کند، ادامه داد: پدیده مونتاژ در صنایع خودرو، لوازم خانگی و چندین صنعت دیگر فراگیر شده در حالی که زمینه ساخت سی‌کی‌دی در داخل وجود دارد اما چون واردات آن بدون مالیات است، برای سرمایه‌گذار صرفه اقتصادی بیشتری دارد، تولیدکننده داخل باید مالیات عملکرد بدهد اما واردکننده تنها تعرفه واردات سی‌کی‌دی می‌پردازد.

حذف مجوزهای غیرضرور و اصلاح محیط کسب و کار؛ راهکار سوم اقتصاد تحقق اقتصاد بدون نفت

مستخدمین حسینی راهکار سوم را اصلاح فضای کسب و کار دانست و اظهارداشت: مجوزهای بی‌جهت و غیرضروری که مانع سرمایه‌گذاری است باید حذف شود، هم‌اکنون برای کسب مجوز فعالیت مدت زمان زیادی باید صرف کرد؛ به عنوان مثال تا 5 سال پیش سرمایه‌گذار برای ثبت شرکت در اداره ثبت شرکت‌ها یک صبح تا ظهر زمان صرف می‌کرد اما به تدریج این مدت زمان افزایش یافت و هم‌اکنون به یک ماه رسیده است که طی شدن آن هم نیاز به همکاری با برخی افراد خاص است.

وی گفت: فضای کسب و کار باید به گونه‌ای پیش برود که برای نسل جوان بستر مناسبی باز شود زیرا در این مقطع بیشترین بیکاری مختص جوانان تحصیل کرده است.

این کارشناس اقتصادی اضافه کرد: می‌شود با برنامه‌ریزی مناسب به تدریج وابستگی به نفت و منابع تجدید ناپذیر را کاهش داد. این هدف قابلیت تحقق خواهد داشت؛ یکی از لوازم تحقق این هدف واگذاری اقتصاد به مردم است.

مسئولان با اجرای سیاست‌های اصل 44 نتوانستند اقتصاد را مردمی کنند

م‌ها اینوی گفت: اقدامات اجرایی در راستای سیاست‌های اصل 44 به هیچ عنوان نتوانست هدف مردمی کردن قانون را محقق کند؛‌ این قانون آمد تا بهره‌وری کارایی در اقتصاد افزایش و رشد اقتصادی را بهبود دهد اما این اهداف رخ نداد و با بروز تحری بهانه به دست آمد که تحریم مانع موفقیت برنامه‌ها شد. اصل 44 می‌گفت واحدهای دولتی را سازمان خصوصی سازی بهسازی و نوسازی کرده و بعد به واگذار کند اما کدام بنگاه بهسازی شد؟

مستخدمین حسینی با بیان اینکه باید روند اجرای قانون اصل 44 را بررسی و آسیب‌شناسی کرد، افزود:  اطلاعات موجود است که آیا بنگاه‌های اقتصادی واگذار شده افزایش بهره‌وری داشتند یا خیر. اما وقتی شرکت‌های دولتی واگذار شدند، رشد اقتصادی کاهش هم یافت. زمانی که موتور اصل 44 راه افتاد باید رشد اقتصادی بیشتر می‌شد اما نشد.

این کارشناس اقتصادی در واکنش به این نکته که شرایط فعلی با زمان آغاز تدوین قانون تفاوت‌های زیادی دارد و تحریم‌ها در این سطح نبود، گفت: نمی‌توان تنها به اتکاء به تحریم تحلیل کرد،‌ مدیریت در اجرای این قانون غلط بود و در کنار آن تحریم‌ها هم تاثیرگذار بوده است.

به گفته وی فضای کسب و کار فعلی اجازه فعالیت بخش خصوصی و مردم را نمی‌دهد، در حالی که در دولت یازدهم انتظار داشتیم در سه ماهه اول هر چیزی که دست و پای فعالیت‌های اقتصادی را در حوزه دولت می‌بندد، برداشته شود.

*قانون بهبود فضای کسب و کار اصلا کارآمد نیست

این کارشناس اقتصادی در پاسخ به این سوال که آیا اجرای قانون بهبود فضای کسب و کار فضای کسب و کار را اصلاح نمی‌کند، گفت: خیر، این قانون اصلا کارآمد نیست، علاوه بر این قانون، لایحه دولت برای رفع موانع تولید از کارآمدی لازم برخوردار نیست. لایحه به گونه‌ای تدوین شده که انگار هر وزارتخانه‌ای مشکلی داشته و برای حل آن راهکاری در لایحه دیده‌اند.

 


  • روابط عمومی جاد دانشگاه جامع گلستان